[ type=”blue”]بازیار از نام های زیبا و اصیل پسرانه کردی است که به معنی بازدارنده، داور مسابقه پرش می باشد برای خواندن مطالب بیشتر درباره معنی و ریشه این اسم توجه شما عزیزان را به ادامه مطلب جلب می نماییم

معنی اسم بازیار
- بازیار از نام های زیبا و اصیل پسرانه کردی است که به معنی (در قدیم) کشاورز، برزگر، کارگر کشاورزی، مربی و نگهدارنده باز، میر شکار، بازدار – بازدارنده، داور مسابقه پرش است.
معنی اسم بازیار در لغت نامه دهخدا
- بازیار. [ بازْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بازدار. (جهانگیری ) (شرفنامه منیری ) (ربنجنی ). مربی و نگاه دارنده باز. قوشچی. میرشکار. صیاد. (برهان قاطع) (شعوری ). پرورنده باز :
افریقیه صطبل ستوران بارکش
عموریه گریزگه باز و بازیار. (منوچهری)
عقابان ببازی و کبکان به جنگ
سر بازیاران درآرد به ننگ. (نظامی) - رجوع به بیزار شود. || برزگر. (آنندراج ). زارع. (انجمن آرای ناصری ). آبیار. برزیگر. زراعت کننده. (برهان قاطع). کسی را گویند که زراعت کند. (جهانگیری ). کشتکار. و به هندی کوبری نامند. (شرفنامه منیری ). (شعوری ج 1 ص 161). کشاورز. (حاشیه شدالازار ص 49) :
باغ چون راغش خراب و کشت چون دستش سراب
زاغ آن را بادبان وقار این را بازیار.
سلمان.
آب را میراند مردبازیار
سائلی گفتا که هستی در چه کار.
شاه داعی شیرازی (از جهانگیری ). - کمال بن کمال پاشا میگوید که بازیار به معنی باغبان است که اصلش باغ یار بوده و در فارسی حرف زا به غین تبدیل میشود. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 161) : مزارعان بیچاره را الزام داشت تا محقری دخل که بصد محنت از دست تغلب بازیار بازگرفته اندبازدهند تا بکارند. (المضاف الی بدایع الازمان ص 21). با بازیاران گفته بود که هر کس که تخم زیادت ندهندمن از آن خود بدهم. (المضاف الی بدایع الازمان ص 21).و بازیاران فریاد می کنند که جوکلی در خاک ریخت و وقت حصاد گندم آمد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 19). جانب احتیاط را مهمل گذاشت و بازیار و ارباب را سر درهم داد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 19). چون بازیار دید که غم مسلمانان نمی خورند… رو انداشت که یک من غله بارباب دهد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 19). گفتند ما از پیران شنیده ایم که آفت شهر بم از رود ابارق است اگر آوردن آن رود و در خندق شهر بم افکندن میسر گردد لابد دیوار خراب شود و شهر گشاده ، پس فرمودند تاجمله بازیار و کهنگین حوالی بم و نرماشیر جمع کردند و از بیست فرسنگ رود آوردند و در خندق افکند. آب غلبه کرد و ربض و دیوار شهر سر به نشیب خرابی آورد. (تاریخ سلاجقه کرمان لمحمدبن ابراهیم ). و چون دانستندکه کرمان ایشانرا خانه شد و منازعی نیست بعمارت گرمسیر رو آوردند و رستاق جیرفت و ولایت نرماشیر را زراعت کردند و بازیار را مراعات واجب داشتند. (تاریخ سلاجقه کرمان لمحمدبن ابراهیم ). و خمس و عشر دیوانی چنانکه از حصص آحاد رعایا میگرفتند از آن وکیل او فرونمیگذاشتند بل در آن مبالغت زیادت مینمودند و بازیار ومتصرف را میرنجانیدند. (تاریخ سلاجقه کرمان لمحمدبن ابراهیم ).
- بازیار. (اِخ ) لقب شیخ ابوعلی حسین بن محمدبن احمد اَکار بود و در شیرازنامه (ص 97) لقب وی بازیار آمده است. رجوع به ابوعلی ،واکار در همین لغت نامه و حاشیه شدالازار ص 49 شود.
- بازیار. (اِخ ) دهی از دهستان لالاباد بارفروش. رجوع به (مازندران و استرآباد ترجمه وحید مازندرانی ص 159) شود.
[ type=”red”]بیشتر بخوانید; مجموعه اسمهای پسرانه کردی اصیل و زیبا را از اینجا مشاهده کنید.
ریشه اسم بازیار
نوع: پسرانه
ریشه اسم: کردی
معنی: بازدار، میرشکار، قوشچی، برزگر
فراوانی اسم بازیار
فراوانی نام بازیار در ایران تا سال ۱۳۹۸ برابر است با : 101
اسم های مشابه بازیار
مازیار، زانیار، زیار، بهیار، دادیار،دادیار، رامیار، یاشار
[ type=”green”]اگر نام مشابه دیگری میشناسید و یا معنی دیگری برای نام اسم بازیار میدانید در بخش نظرات با دیگر علاقه مندان به این اسم به اشتراک بگذارید.