زندگینامه شهید محمد حسین بهشتی
شهید سید محمد حسین بهشتی از افراد نزدیک به امام خمینی محسوب می شدند .نخستین رئیس دیوان عالی کشور پس از انقلاب ایران ونخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و نائب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی بودند.آثار ایشان را می توان حق وباطل ،توکل از دیدگاه قران ،اقتصاد اسلامی ،مکتب و تخصص نام برد
تولد شهید بهشتی
شهید سید محمدحسین بهشتی در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لنبان بود.در چهار سالگی به مکتب رفت. سپس به دبستان دولتی ثروت که بعدها ۱۵ بهمن نامیده شد وارد شد. در امتحان ورودی دبستان در کلاس ششم پذیرفته شد ولی به شوند سن کمی که داشت در کلاس چهارم نشست. در آزمونهای پایان دورهٔ دبستان در شهر دوم شد و به دبیرستان سعدی رفت. پس از شهریور ۱۳۲۰، در سال دوم دبیرستان، همکاری اش با شاگردان مدرسههای دینی بیشتر شد و به طلبه شدن علاقه پیدا کرد. سرانجام در سال ۱۳۲۱ و در سن چهارده سالگی دبیرستان را رها کرد و به مدرسه صدر بازار رفت
خانواده شهید بهشتی
فرزند او سید علیرضا حسینی بهشتی، عضو هیئت علمی دانشکدهٔ علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، دبیرکل جمعیت توحید و تعاون است. سید محمدرضا حسینی بهشتی دیگر فرزند او، استادیار فلسفه دانشگاه تهران و مدیر گروه فلسفه فرهنگستان هنر است. ملوکالسادات حسینی بهشتی، دختر او، دارای دکترای زبانشناسی همگانی از دانشگاه تهران، استادیار پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و رئیس پژوهشکده مدیریت دانش این پژوهشگاه است
علم آموزی شهید بهشتی
در سال ۱۳۲۱ وارد مدرسهٔ صدر شد و پس از آموختن ادبیات عرب، منطق، کلام و سطوح فقه و اصول، در سال ۱۳۲۵ راهی قم شد و به مدرسهٔ حجتیه رفت. در قم خارج فقه و اصول را نزد سید محمد محقق داماد و روحالله خمینی فراگرفت و در درس آیتالله بروجردی، سید محمد تقی خوانساری و حجت کوه کمری نیز حاضر میشد. بخشی از کفایه را نزد مرتضی حایری یزدی و بخش دیگر آن را به همراه مکاسب نزد محقق داماد خواند. درس منظومه منطق و کلام که در اصفهان نیمهکاره مانده بود به دلیل کم بودن استاد فلسفه در قم ادامه نیافت و بیشتر به فقه و اصول میپرداخت. در کنار تحصیلش در قم، همانند اصفهان، تدریس نیز میکرد و درآمد زندگی اش را از این راه برآورده میکرد.
در سال ۱۳۲۷ دیپلم ادبی را با شرکت در آزمون متفرقه گرفت و به دانشکدهٔ علوم معقول و منقول (دانشکدهٔ الهیات و علوم اسلامی کنونی) دانشگاه تهران وارد شد. گواهی کارشناسی رشتهٔ معقول (فلسفه و حکمت اسلامی) را در سال ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران دریافت کرد. عنوان پایاننامهٔ او «بساطت یا ترکب جسم» بود که آن را با هدایت محمود شهابی خراسانی با درجهٔ عالی به پایان رساند.
محمد بهشتی پس از گرفتن کارشناسی تصمیم داشت برای یادگیری فلسفهٔ غرب با بورس تحصیلیای که در آن پذیرفته شده بود به اروپا سفر کند. در آن زمان او در کلاسهای فلسفه در گفتگوهایی که میشد اشکال میگرفت، با استاد جدل میکرد و استاد نیز به همان شیوه پاسخش را میداد و گاه حتی پرسش و پاسخها به داد و فریاد کشیده میشد. به همین دلیل از فلسفهٔ اسلامی ناامید شده بود. در همان دوره محمدحسین طباطبایی از تبریز به قم میآید. بهشتی به این استاد جدید هم امیدی نداشت و فقط به دلیل پافشاری دوستش مرتضی مطهری، در یک جلسه از کلاسهای وی حاضر شد. پس از کلاس اشکالی که به درس وی داشت به او گفت. طباطبایی با دقت به حرف او گوش کرد و با او با آرامش و بدون تعصب و تندی بحث کرد. این برخورد طباطبایی روی بهشتی اثر ژرفی گذاشت، به گونهای که او از آموختن در خارج از کشور پشیمان شد و به قم بازگشت. در درسهای اسفار ملاصدرا و شفای ابن سینا و نیز کلاسهای گفت و شنید کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم نزد طباطبایی حضور مییافت. در این دوره بخشی از وقتش را به آموزش درس زبان انگلیسی در دبیرستانهای قم اختصاص میداد، از جملهٔ آنها دبیرستان حکیمنظامی بود. در ۱۳۳۳ نیز دبیرستان دین و دانش را در قم بنیان کرد.
در سال ۱۳۳۵ دورهٔ دکترای خود را در رشتهٔ فلسفه آغاز کرد. اما با توجه به سفر به آلمان نتوانست به موقع دوره را به پایان برساند و سرانجام در سال ۱۳۵۳ از پایاننامه دکترای خود با نام «مسائل ما بعدالطبیعه در قرآن» دفاع کرد.
در سال ۱۳۳۹ بههمراه علی مشکینی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و سید محمدرضا گلپایگانی و آموزگاران دیگر برآمدند تا به حوزهٔ علمیهٔ قم سازماندهی بیشتری بدهند. این تلاش به تهیهٔ طرح و برنامهای هفده ساله برای فراگیری علوم اسلامی انجامید. این طرح پایهٔ برپایی مدرسههایی چون مدرسه حقانی شد
مبارزات سیاسی شهید بهشتی
هر چند که در سالهای ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ در گردهماییها و نشستهای سیاسی نهضت ملی شدن صنعت نفت در تهران و اصفهان شرکت میکرد، اما به گونه پیگیر تلاشهای خود به رهبری روحالله خمینی را در سال ۱۳۴۱ و با تشکیل کانون دانشآموزان قم، با همراهی محمد مفتح، آغاز کرد. پس از سخنرانی او در جشن روز مبعث در دانشگاه تهران، هستهای پژوهشی برای پژوهش پیرامون حکومت اسلامی تشکیل شد. به دستور ساواک، از قم به تهران فرستاده شدو در آنجا با هموندان هیئتهای موتلفه اسلامی ارتباط برقرار کرد. با پیشنهاد شورای مرکزی مؤتلفه، آیتالله خمینی برای این گروه شورای روحانیت و فقاهت تعیین کرد که محمد بهشتی به همراه مرتضی مطهری، محی الدین انواری و مهدی مولایی تشکیل دهندهٔ آن بودند. در سال ۱۳۴۳ در اثر فشار ساواک از آموزش و پرورش منتظر خدمت شد.
در سال ۱۳۴۳ کار ساختمان مسجدی در هامبورگ که ساخت آن با حمایت آیتالله بروجردی و هزینه شاه آغاز شده بود، رو به پایان بود. به دلیل بازگشت محمد محققی -نمایندهٔ آیتالله بروجردی- به ایران، مسلمانان هامبورگ از مراجع قم برای مسجد درخواست روحانی کردند. سید محمدهادی میلانی و حایری، بهشتی را برای این کار انتخاب کردند. از سوی دیگر به دلیل کشته شدن نخستوزیر حسن علی منصور به دست فداییان اسلام و نقش شاخهٔ نظامی هیئتهای موتلفه در آن، دوستان بهشتی به دنبال بیرون بودن او از کشور بودند. نخست ساواک جلوگیر گذرنامه برای این سفر شد.اما با تلاش سید احمد خوانساری این مشکل برچیده شد و او در اسفند ۱۳۴۳ به آلمان رفت و در شکلگیری مرکز اسلامی هامبورگ و اتحادیه انجمن اسلامی دانشآموزان مسلمان – گروه فارسیزبانان – ایفای نقش کرد. در این مدت به سفر حج رفت و نیز سفرهایی به ترکیه، سوریه، لبنان و عراق برای آشنایی با تلاشهای اسلامی و دیدار با موسی صدر و روحالله خمینی انجام داد. در ۱۳۴۹ سفری به ایران داشت که در آن سفر از سوی ساواک ممنوعالخروج شد و اقامت ۵ سالهٔ او در آلمان پایان یافت.
اقدامات بهشتی قبل و بعد از انقلاب
پس از بازگشت به ایران، دوباره در آموزش و پرورش مشغول به کار شد و سپس به عنوان کارشناس ارشد در کتابهای علوم دینی در سازمان تدوین کتابهای درسی ایران اشتغال داشت و به همراه محمد جواد باهنر به گردآوری کتابهای درسی برای مدرسهها پرداخت. وی همچنین از سوی وزارت فرهنگ به ماموریتهایی، از جمله به آبادان، فرستاده شد. علاوه بر آن در کنار کارهای علمی و تکمیل کتابهای در دست نگارشش و کارهای حوزه، جلسههای تفسیر قرآن را در «مکتب قرآن» برگزار میکرد که دختران و پسران جوان در آن شرکت میکردند. نیز در مناسبتهای گوناگون به سخنرانی میپرداخت. در فروردین ۱۳۵۴ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد و چند روزی را در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری گذراند. پس از آن دیگر جلسات تفسیر ادامه نیافت. از سال ۱۳۵۵ در تلاشهایی برای ایجاد هستههای تشکیلاتی شرکت داشت که به ایجاد جامعه روحانیت مبارز انجامید. از سال ۱۳۵۶ با اوجگیری انقلاب بر دامنهٔ کوششهایش افزود. در بهار ۱۳۵۷ سفری به اروپا و آمریکا داشت. هدف او در این سفر دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه و هماهنگی حرکتهای سیاسی گروههای باورمند به رهبری روحالله خمینی بود. پس از سفر خمینی به فرانسه نیز برای دیدار با او به پاریس رفت. در عاشورای ۱۳۵۷ پس از سخنرانیش بازداشت شد و مدت کوتاهی را در زندان اوین و کمیتهٔ مرکزی بود.وی در جریان انقلاب رابط میان سفارت آمریکا و انقلابیون مذهبی به رهبری روحالله خمینی بود که با اشغال سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان موسوم به خط امام جزییات بیشتری برای اثبات آن درز کرد ولی از انتشار جزییات دقیق خودداری کردند.
شهادت بهشتی
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ او دبیر شورای انقلاب بود. به دلیل باور نیرومند به کار حزبی در ۲۹ اسفند ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی را به همراه سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنهای و محمد جواد باهنر بنیان کرد که به زودی به مخالفان سرسخت رئیسجمهور ابوالحسن بنی صدر تبدیل شد. بهشتی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شرکت کرد و برای تدوین قانون اساسی انتخاب شد.
در ۴ اسفند ۱۳۵۸ به دستور آیتالله خمینی ریاست دیوان عالی کشور یعنی بلندپایهترین مقام قضایی در آن زمان را بر عهده گرفت و تا زمان ترور شدنش در این سمت بود. ۲۲ اسفند ۱۳۵۹ در نامهای به سید روحالله خمینی با اشاره به حمایتهای وی از بنیصدر اینگونه نوشت: «اگر اداره جمهوری اسلامی به وسیله صاحبان بینش دوم (بنی صدر) را در این مقطع اصلح میدانید، ما به همان کارهای طلبگی خویش بپردازیم و بیش از این شاهد تلف شدن نیروها در جریان این دوگانگی فرساینده نباشیم.»
در ۲ تیر ماه ۱۳۶۰، پس از برکناری ابوالحسن بنیصدر به همراه محمد علی رجایی و هاشمی رفسنجانی عضو شورای موقت ریاست جمهوری شد. وی در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حادثهٔ بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی منسوب به سازمان مجاهدین خلق ایران در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی کشته شد. سازمان مجاهدین خلق تا به امروز مسئولیت این انفجار را بر عهده نگرفتهاست و نقش خود در آن را انکار میکند.
پیام امام خمینی به مناسبت شهادت شهیدبهشتی:
ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد.
شهیدبهشتی از منظر مقام معظم رهبری:
بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این که در دوران زندگی اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهیدبهشتی واقعا یک انسان برجسته ای بود در همه ابعاد.
شهیدبهشتی در دیدگاه دوستان
او مثل همیشه، با تبسمی بر لب، پیش از غروب به دفتر مرکزی حزب جمهوری آمد و در جلسه اعضای حزب شرکت کرد. پس از پایان جلسه، آوای روح بخش اذان در دفتر طنین انداز شد و همه وضو گرفتند و برای نماز آماده شدند. نماز جماعت به امامت آیت الله بهشتی برپا شد و عده ای از وزرا و نمایندگان مجلس در آن شرکت کردند. گویند: «آن شب نماز جماعتش از همه شب ها طولانی تر بود و اصرار بچه ها هم بسیار بود که می خواهیم پشت سر تو نماز بخوانیم و نماز در حیاط دفتر حزب بود. عکاس آمد و از آن نماز عکس یادگاری گرفت.» پس از نماز، همه به سالن رفتند تا جلسه را که پیرامون انتخاب آینده ریاست جمهوری بود، برگزار کنند، چون یک هفته از خلع بنی صدر از مقام ریاست جمهوری، توسط مجلس شورای اسلامی می گذشت. جلسه با قرائت قرآن که روح ها را با ملکوت پیوند داد، آغاز شد و پس از تلاوت قرآن، سخنرانی قافله سالار شهدای هفت تیر شروع شد. ساعت حدود نه و هفت دقیقه بود که ناگهان سفیر مرگ آنان را با خود به ملکوت اعلی برد و او و یارانش چنین به خیل راست قامتان تاریخ پیوستند[1].
آثار شهید بهشتی
آموزش مواضع
از حزب چه میدانیم
اقتصاد اسلامی
اهمیت شیوهٔ تعاون
بانکداری و قوانین مالی اسلام
باید و نبایدها
بررسی و تحلیلی از جهاد، عدالت، لیبرالیسم، امامت
بهداشت و تنظیم خانواده
پنج گفتار
التوحید فی القرآن
توکل از دیدگاه قرآن
حج در قرآن
حق و باطل
خدا از دیدگاه قرآن
دکتر شریعتی، جستجوگری در مسیر شدن
ربا در اسلام
رسالت دانشگاه و دانشجو
روش برداشت از قرآن
سرود یکتاپرستی
سلسله درسهای اسلامی – مسئله مالکیت
سلسله درسهای اسلامی – شناخت
شناخت از دیدگاه فطرت
شناخت از دیدگاه قرآن
طرح لایحهٔ قصاص
مبارزهٔ پیروز
مبانی نظری قانونی اساسی
محیط پیدایش اسلام
مکتب و تخصص
نقش آزادی در تربیت کودکان
نقش تشکیلات در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران
نماز چیست؟
وظائف انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا در برابر جوانان مسلمان
ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران
منبع :ویکی
گردآوری :نماگرد
سلام برشهید مظلوم سید محمد حسینی بهشتی و۷۲تن ازیاران باوفایش که همچون امام حسین علیه السلام ویاران با وفایش درکربلا مظلومانه به شهادت رسیدند.
سلام عالی بود