زندگینامه بزرگان دینمذهبی

زندگینامه شیخ رحیم ارباب

اولین نفری باشید که امتیاز میدهد.

زندگینامه شیخ رحیم ارباب 

 

زندگینامه رحیم ارباب
زندگینامه رحیم ارباب

شیخ رحیم ارباب از علما و مجتهدین در اصفهان بودند ایشان در فقه اصول و هئیت ریاضی کلام و… تخصص داشتند و از محضر استادانی چون  ملا محمد کاشی و جهانگیر خان قشقایی بهره بردند.و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شدند .از شاگردان ایشان می توان ایت الله ناصری اصفهانی و شهید مفتح را نام برد

 

ولادت رحیم ارباب 

در سال ۱۲۹۷ هـ ق در قریه «چرمهین» اصفهان و در خانه حاج على پناه (ارباب حاج آقا) پسرى به دنیا آمد که نام او را رحیم» برگزیدند.خاندان آقا رحیم ارباب از بزرگان دهاقین و معتمدان چرمهین و بسیار توانگر بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده می‌شود

خاندان رحیم ارباب 

پدر آقا رحیم، حاج على پناه، مشهور به ارباب حاج آقا(فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج على پناه فرزند ملاّ عبدالله شیرانى بود.

«آقا رحیم در خانواده اى رشد کرد که افرادى با سواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند پدر ایشان در شعر، تخلّص «لنگر» داشت و سال ها با عُمّان سامانى و دهقان سامانى و ملاّ محمّد هُمامى و دیگر شعراى معاصرش جلسات شعر داشت آقا رحیم نیز بیش تر اشعار فارسى حافظ و مولانا و شعراى عرب را که حفظ داشت، از دوره کودکى خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است »

آقا رحیم ارباب بزرگ ترین فرزند خانواده اش بود وى دو برادر و یک خواهر داشت یکى از برادرانش، عبدالله ارباب (۱۲۹۸ – ۱۳۷۹ هـ ق ) استاد بزرگ خطِّ نسخ بود و قرآن و کتاب هاى دُعا را با این خط مى نوشت.دومین برادر وى، حاج عبدالعلى ارباب(۱۳۰۴ – ۱۳۸۴ هـ ق ) بود او مردى با سواد و اهل کمال بود که مخارج خانواده به همّت وى تأمین مى شد.

هر دو برادر آقا رحیم از وى کوچک تر بودند، و پیش از او وفات یافتند .اجداد آقا رحیم ارباب «از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ زادگان قریه چرمهین از قُراى معروف روستاى لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب به لقب ارباب خوانده مى شود »

پدر و عمویش (ارباب حاج حسن) از ستم «بختیارى ها گریخته به شهر آمدند که تظلّم کنندامّا چه نتیجه که حاکم، خود فاسدتر از آن ها (بختیارى ها) بود و به ناچار براى همیشه در اصفهان و – در محلّه باغ همایون سابق و باغ تختى امروزى – ساکن شدند و محل سکونت آن ها چهار خانه تو در تو بود که چهار طرف این خانه ها اتاق وجود داشت، و هشت خانوار که حدود شصت نفر بودند در صلح و صفا و آرامش مى زیستند .»

 

زندگینامه رحیم ارباب
زندگینامه رحیم ارباب

تحصیلات رحیم ارباب 

آقا رحیم ارباب، ادبیات فارسى و بخشى از صرف و نحو را در کودکى، نزد ملاّ محمّد همامى، در «چرمهین» خواند وى در اصفهان، بقیّه مقدّمات و سطوح را نزد حاج میرزا بدیع (متوفا: ۱۳۱۸ هـ ق )، قوانین اصول را نزد علاّمه آیه الله آقا سید محمّدباقر درچه اى (متوفا: ۱۳۴۲ هـ ق ) و خارج اصول فقه را نزد سید ابوالقاسم دهکردى و حاج آقا منیر احمدآبادى (متوفا: ۱۳۴۲ هـ ق ) آموخت فلسفه، هیئت و ریاضیات را نزد جهانگیرخان قشقایى و آخوند ملاّ محمّد کاشى فرا گرفت.

وى ۴ سال به فراگیرى اسفار نزد حاجى ملاّ اسماعیل درب کوشکى پرداخت او براى ادامه تحصیلات، به عراق رفت و در درس میرزا محمّد حسن شیرازى شرکت کرد، تا به مقام اجتهاد نائل آمداو شوق فراوانى نسبت به فراگیرى دانش داشت خودش در این باره مى گوید:

«از اول شب آماده مطالعه کتاب هاى علمى مى شدم و مطالعه طول مى کشید تا شام حاضر مى شد و لذّت مطالعه کتاب، مهلت به صرف شام نمى داد و غذا سرد مى شد و گاهى مطالعه طول مى کشید تا صبح مى شد و بعد از تناول غذاى شب و اداى فریضه صبح، در مجلس درس حاضر مى شدم و با شوقِ علم آموزى اعتنا به کمبود خواب نداشتم »

آقا رحیم ارباب «از حیث تبحّر در ادبیات، در زمان خود کم نظیر بودند تمام اشعار سیوطى را در سن نود و چند سالگى از حفظ داشتند و نیز کتاب شرح منظومه ملاّ هادى سبزوارى را، همین ملا هادى کتابى دارد در فقه به نام «نبراس» که هم نظم است و هم نثر و موضوع آن فلسفه احکام است

 

استادان رحیم ارباب 

استادان حاج آقا رحیم در اصفهان و نجف به شرح ذیل است:
1-حجت الاسلام و المسلمین ابوالمعالی کلباسی.
2-آخوند ملا محمد کاشی.
3- آیت الله سید محمد تقی مدرس.
4- آیت الله حاج سید محمد باقر درچه ای.
5-جهانگیر خان قشقایی.
6-آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی (1272 ـ 1353 هـ ق)
7-میرزا بدیع درب امامی (متوفا: 1318 هـ ق)
8-حاج آقا منیر احمد آبادی (1269 ـ 1342 هـ ق)
9-آقا سید محمود کلیشادی (متوفا: 1324 هـ ق)
حوزه درسش نیز مجمع فضلا و دانشمندان روزگار بود. شاگردان بسیاری را تربیت نمود. از جمله شاگردان او می توان به: استاد جلال الدین همایی، سید مصطفی بهشتی نژاد، ملا هاشم جنتی، شیخ محمد باقر صدیقین و بسیاری از بزرگان دیگر اشاره نمود.

زندگینامه رحی ارباب
زندگینامه رحیم ارباب

احترام به استادان

ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش، به خصوص جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی به حدی بود که نظیرش در کم تر کسی دیده شده است. وی در خدمت آن دو بزرگوار می ایستاد تا بگویند: آقا رحیم، بنشین! آن وقت با ادب در حضور آنان می نشست. نکته مهمی که در زندگی ایشان قابل توجه است و به عنوان اسوه پذیری از آیت الله ارباب می توان نام برد، این است که در مورد خدمت به استادش، جهانگیرخان این گونه بود که کلیه وسایل زندگی و خوراک ایشان را تهیه و غذای ایشان را آماده می کرد و حتی لباس های ایشان را با نهایت احتیاطی که طبیعت او بود، می شست؛ آن گاه اگر اجازه می داد از خدمتش مرخص می شد.

 

تدریس رحیم ارباب 

او شرح لمعه تدریس می کرد. درس شرح لمعه ایشان آن قدر تطبیقی بود و شرح و بسط داشت که مطالب را استدلالی برای شاگردانشان می گفتند. آن کسانی که می رفتند درس ایشان و آن را یادداشت می کردند، از شرح لمعه آیت الله رحیم ارباب بیشتر از درس خارج دیگران استفاده می کردند؛ به طوری که کسی شش یا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحیم ارباب می رفت، ادعای اجتهادش مقرون به دلیل می شد. چون در هر بحث فقهی، ایشان روایاتش را از بحار الانوار و یا کتب مشهور روایی که مستند فقه است، نقل می نمودند و یا نظر استادان فقه را با دلایل آن می گفتند. کتاب وسایل الشیعه از کتاب های جامع اخبار فقهی است، کانهُ ایشان آن روایات را حاضر الذهن داشتند و اقوال مختلف فقها را نقل می کردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روایی و شواهد آیات قرآن کریم، تفسیر، لغت، رجال، درایه آن کاملا بررسی می کردند. مصداق آن چه که به آن می گویند درس خارج.
حاج آقا رحیم ارباب، ابتدا در مسجد حکیم و سپس در مسجد «کرک یراق» تدریس می کردند. وی «فقه را از روی جواهر می گفتند و جواهر هم جلوی ایشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روی جواهر آشیخ محمد حسین نجفی بود. فقه را از جواهر می گفتند و اصول را هم از فرائد.» او پس از آن که بیماری اش شدت یافت، در منزل تدریس می کردند. وی به تدریس، بیش تر از هر چیز دیگر اهمیت می دادند، در طول پنجاه سال کمتر مسافرت رفتند، حتی برای سفرهای زیارتی عتبات مقدس کربلا، نجف، مشهد و حج هم همان یک حج واجب را ایشان رفتند. ایشان درس را تعطیل نمی کردند و در احیای حوزه و تربیت شاگردانی که هر کدام از علمای این شهر (اصفهان) هستند، نهایت جدیت و کوشش را می نمودند.
آیت الله ارباب در سال 1320 جواهر و شرح تجرید علامه را در مسجد حکیم تدریس می کردند. وی معتقد بود تنها تدریس کافی نیست، علما و مجتهدین بر اریکه منبر بنشینند و به بیان مسائل شرعیه و اخلاقیات برای مردم بپردازند. یکی از شاگردان وی می گوید: در زمینه فلسفه، در حد اعلی بودند و به «حکیم» شهرت داشتند. آیت الله ارباب آخرین فروغ های فلسفه در اصفهان بودند. وی مدت ها درس فلسفه می گفتند، لکن بعداً تبدیل کردند به کلام. مانند«شرح تجرید» و هنگامی که به ایشان پیشنهاد می شود که شرح منظومه تدریس کنند، قبول نمی کنند و می فرماید: حاضرم شرایع الاسلام (فقه) بگویم. حکمت ایشان «متمایل به حکمت مشاء و حرف های ملاصدرا بود؛ به مطالب صدر المتألهین خیلی اهمیت می دادند. هر وقت حرف از حکمت بود، معمولاً سخنان ملاصدرا یا محی الدین عربی اندلسی را مطرح می فرمودند، زیرا اینها استوانه های علمی ایشان بودند در حکمت و عرفان.
وی در فقه بسیار خوش سلیقه و دارای استقلال فکری بود. در ریاضیات، هیئت و نجوم به تصدیق اهل فن، استاد مسلم بود. بسیاری از خطبه های نهج البلاغه را از حفظ داشت و اشعار ابن ابی الحدید را در مناقب امیر المؤمنین علی علیه السلام مکرر می خواند و وی را می ستود.
اعتقاد و علاقه آیت الله ارباب نسبت به امیر المؤمنین علیه السلام به حدی بود که این عشق و ارادت با گوشت و خون او آمیخته شده بود. و بسیاری مواقع احادیثی را از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که در فضائل امیر المؤنین علیه السلام فرموده بودند می خواندند.
یکی از نظریات فقهی حاج آقا رحیم ارباب وجوب عینی نماز جمعه بود. شهید مطهری می گوید: « روزی در اصفهان به خدمت ایشان رسیدم و موضوع نماز جمعه به میان آمد، ایشان می گفتند: نمی دانم شیعه چه وقت می خواهد عار ترک نماز جمعه را از خود بردارد و جلوی شماتت سایر فرق اسلامی را که ما را به عنوان تارک نماز جمعه ملامت می کنند، بگیرد». در خطبه های نماز جمعه نیز به بیان فضایل و مناقب حضرت علی علیه السلام می پرداختند. ایشان آنقدر علاقه به حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها داشتند که همیشه در نمازهایشان سوره کوثر را قرائت می فرمودند. و می گفتند من نمی توانم این سوره را در نماز نخوانم. چون این سوره متعلق به وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها است. حاج آقا رحیم ارباب دو سه سال آخر عمر نابینا شد. وقتی از ایشان پرسیدند: پس از این همه عمر آیا ادعایی هم دارید یا نه ؟ ایشان فرمودند: در مسائل علمی هیچ ادعایی ندارم، اما در مسائل شخصی خود دو ادعا دارم: یکی آنکه به عمرم غیبت نگفتم و غیبت نشنیدم و دوم آنکه در طول عمر چشمم به نامحرم نیفتاد.
در احوال شخصی ایشان نقل است که فرموده بود: برادرم با همسرش چهل سال در منزل ما بودند و در این چهل سال یک بار هم همسر برادرم را ندیدم.
ایشان تا پایان عمر به پیروی از استاد خود جهانگیرخان از گذاشتن عمامه پرهیز کردند و خود را شایسته این مقام نمی دانستند. و حال آنکه اگر کسی با ایشان محشور بود، لیاقت ایشان را از همه بیشتر می دید. حاج آقا رحیم رمز یک قرن زندگی خود را اینگونه بیان کردند:« من هیچ وقت بد خواه کسی نبودم».
آقا رحیم از مسائل سیاسی زمان خود نیز غافل نبود. و در زمان استقلال الجزایر فتوایی جهت کمک به مسلمانان و ملت الجزایر صادر کرده بودند.

زندگینامه رحیم ارباب
زندگینامه رحیم ارباب

شاگردان رحیم ارباب 

از شاگردان به نام حاج آقا رحیم ارباب که همگی به زهد، علم و تقوای ایشان اشاره می کنند به شرح زیر است:
علامه جلال الدین همایی
شهید سید محمد حسینی بهشتی
شهید محمد مفتح
حاج ملا رمضان املایی
آقای حسین علی راشد (سخنران معروف)
شیخ مرتضی شمس اردکانی
آقای سید محمد مبارکه ای
سید مصطفی بهشتی نژاد
سید محمد حسینی قهدریجانی
سید حسین مدرس هاشمی
آقای مهدی امام (امام جمعه شهرضا)
آخوند نوری (اهل رهنان)
آقای میرزا امام دهکردی
آقای مصطفی امام دهکردی
آقای محمد علی معلم حبیب آبادی
آقای مقتدایی
آقای سید محمدرضا خراسانی
آقای میرزا علی آقا هسته ای
آقای رضا بهشتی نژاد
ملا هاشم جنتی (پدر احمد جنتی)
آقای کلباسی
آیت الله ناصری اصفهانی

 

نظرات فقهی  رحیم ارباب

برخی نظرات فقهی حاج آقا رحیم ارباب، مخالف با فتوای بسیاری از فقیهان بوده است برخی از این موارد عبارتند از:

وجوب عینی نماز جمعه: او معتقد به وجوب عینی نماز جمعه حتی در عصر غیبت بود و حتی تا اواخر عمر هم آن را ادا می‌کرد
ارث بردن زن از تمام دارایی شوهر، حتی از زمین.
طهارت اهل کتاب
عدم اختصاص زکات به موارد نه‌گانه
لزوم پرداخت سهم امام به سادات
کفایت غسل از وضو

 

ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری رحیم ارباب 

روحیات، ویژگی‌ها، و مقام علمی و اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب، او را به یک فقیه ویژه در میان فقهای شیعه تبدیل کرده است.

خاطرات و روایت‌های بسیاری درباره ویژگی‌های اخلاقی او ذکر شده است؛ از اینکه جذبه معنوی او، همگان را به تکریم و تعظیم وامی‌داشت و سخنان کوتاهش هر کسی را به قبول و اطاعت ترغیب می‌کرد. هرگز با هیچ کس، با لحن تند و خشن سخن نمی‌گفت و همه را با لفظ آقا یا خانم صدا می‌زد.
او همچون استاد خود میرزا جهانگیرخان قشقایی هیچ گاه معمم نشد و تنها در هنگام نماز، به دلیل استحباب، شالی را دور سر می‌بست و بعد از نماز آن را باز می‌کرد.
رحیم ارباب، در جریان استقلال الجزایر در سال ۱۳۴۲ شمسی، فتوایی برای کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و علیه دولت فرانسه صادر کرد.
شهید مرتضی مطهری، حاج آقا رحیم ارباب را از علمای طراز اول در فقه و اصول و فلسفه و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم دانسته است.

 

زندگینامه رحیم ارباب
زندگینامه رحیم ارباب

تألیفات رحیم ارباب 

حاج آقا شیخ رحیم ارباب جزوه ای در علم هیئت نوشته بودند. از جمله آثار ایشان، حاشیه نویسی بر کتب مختلف علمی ـ فلسفی بود ـ به طوری که مطالب خلاف خود را در سطوری یادداشت و نظر خودشان را نیز می نوشتند. ایشان در این زمینه همانند مرحوم ابوالحسن شعرانی بودند که بر آثار دیگران حاشیه می زدند. آیت الله ارباب همراه آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی، در تصحیح «تبیان» سعی فراوانی نمود. «مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی در جلسات متعددی که در هر هفته با حاج آقا رحیم داشتند؛ آن دو با هم گفت و گو می کردند و بقیه سراپا گوش بودند، خوب به یاد دارم که مدت های مدید، به هنگامی که مشغول تصحیح تبیان بودند، از بعداز ظهر تا غروب، دو نفری مشغول بودند و گاهی سید دیگری نیز بود که متأسفانه ایشان را به یاد نمی آورم. به هر حال، تبیان را صفحه به صفحه تصحیح کرده و به پیش می رفتند؛ تا پایان پذیرفت. این تفسیر شامل 76 جزء بود که در کتابخانه مرحوم آقا محسن اراکی بوده است که به دستور حاج میرزا علی آقا شیرازی از آن جا توسط استاد حسین عمادزاده به اصفهان ـ برای تصحیح و مقابله ـ برده می شود. از دیگر آثار این عالم فرهیخته، تعلیقات ریاضی در حواشی کتاب «منهاج معادن التجنیس» است که در نسخه عکسی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.

زندگینامه رحیم ارباب
زندگینامه رحیم ارباب

حکایتهایی ازحاج آقا رحیم ارباب درباره مکارم اخلاقی ایشان :

احترام به کودکان
از خصوصیات اخلاقی حضرت ایه الله ارباب می توان به احترام و تواضعشان نسبت به واردین به منزل ایشان یاد می نمود، در قدرتشان اگر چیزی بود مضایقه نمی کردند چه نسبت به روحانیون و یا غیر آنها، حتی زمانی که بچه های خردسال همراه با بزرگترهایشان وارد مسجد می شدند، آقا تعهد داشتند که یک چیزی به بچه ها بدهندو یا کاری برای آن ها انجام دهند. حتی یک موقعی مثل اینکه مقداری گردو آماده کرده بودند جهت این مسأله و در این مورد مطلبی را نقل کردند که یکی از مؤمنین « گویا در شهرکرد» جنب مسجدی یک دکانی را وقف کرده بود که مال الاجاره این دکان این بود کودکانی که ظهر ها به مسجد رفته، وضو گرفت و نماز می خواندند آن مغازه دار مواظب بود یک مقداری گردو و بادام به این بچه ها بدهد تا با این عمل این اطفال را به نماز تشویق نماید.
آثار صلوات
آیت الله ارباب تعریف می کنند که: من یک انگشتری داشتم که به آن علاقمند بودم. زمانی بیرون شهر رفته بودیم و آن انگشتری مفقود شد من برای پیدا شدن آن نذر کردم و در این فکر بودم که محبوب ترین اشخاص نزد خداوند پیغمبرش است و پروردگار دوست دارد برای رسول او صلوات بفرستیم من نیز پانصد صلوات نذر کردم جهت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و این کار را انجام دادم.پس از مدتی، کدخدای روستای لایبید یعنی همان منطقه ای که انگشتری گم شده بود منزل ما آمد و انگشتری را آورد و گفت آقا این انگشتری را در تخم هنداونه ما پیدا کرده اند.

 

سفرهای رحیم ارباب 

سفر اول ایشان در «جوانى و همراه برادر کوچک خود، حاج عبدالعلى ارباب بوده است از قول حاج عبدالعلى نقل شده است که در همان اوایل ورود به کربلاحاج آقا رحیم گرفتار سخت ترین بیمارى حصبه مى شود که در روز بیستم دیگر چیزى از ایشان باقى نمانده و در حالت اغماء کامل بود طبیب قدیمى آن محل، در کربلا به حاج عبدالعلى مى گوید: دیگر امیدى به زنده ماندن بیمارنیست، تنها یک نفر مى تواند او را نجات دهد و اشاره به مرقد مطهر امام حسین(علیه السلام) مى کند حاج عبدالعلى با پریشانى کامل به صحن مطهر مى رود و با گریه و زارى شفاى برادر را مى خواهد یکى از خدمه مرقد مطهر امام حسین(ع)که حال ایشان را مى بیند، داستان را سؤال مى کند و ایشان قضیه را مى گوید آن مرد اندکى تربت به ایشان مى دهد و مى گوید: زود برو و تربت را در دهان برادر بگذار صبح حاج عبدالعلى حسب معمول بیدار مى شود و در میان خواب و بیدارى، بدون آن که به یاد داشته باشد که برادرش بیمار است، مى بیند آقا رحیم در رختخواب نشسته است ناگهان به یاد مى آورد و به سرعت بر مى خیزد و لباس هاى خیس از عرق ایشان را عوض مى کند وقتى طبیب مى آید و آقا رحیم ارباب را مى بیند، تعجب مى کند و مى گوید: او تقریباً مرده بود این کار، کار همان کس است که گفتم وقتى داستان را مى فهمد، سجده شکر به جا مى آورد، دستورات لازم را مى دهد و تا آن جا بودند، مرتب به آن ها سر مى زند. »

سفر کربلا و مکّه

آیه الله شیخ رحیم ارباب در سفر حج دچار مشکل مى شود «در بحبوحه جنگ جهانى دوم به سال ۱۳۲۱ شمسى بود که با برادرش احاج عبدالعلى ارباب و دو نفر از دوستانش به سفر حج رفتند پس از زیارت نجف اشرف و کربلاى معلّى، ماشینى کرایه مى کنند که آنان را به مکه برساندهنوز ده فرسخى در صحرا پیش نرفته بودند که ماشین از کار افتاده و راننده اظهار عجز مى کند علاوه بر آن ها، صدها وسیله نقلیه دیگر در میان رمل شن از کار افتاده و سرگردان مانده بودند ظاهراً یک شبانه روز به مراسم حج مانده بود، ناگهان ماشینى از سوى مکه مى رسد و سراغ اربع اربع، رحیم (احتمالا منظور آن عرب، ارباب، ارباب رحیم بوده است) را مى گیرد آن ها خود را معرفى مى کنند و راننده با احترام آن ها را سوار مى کند و این راه طویل را با سرعت عبور مى کند و جز براى اداى نماز نمى ایستد و دقیقاً در شروع مراسم به مکه مى رسند و سجده شکر به جاى مى آورند این ماشین را شیخ بزرگ مکه یا امام جمعه مکه فرستاده بود که معلوم نیست از کجا «رحیم» را شناخته و چگونگى سفر و خرابى ماشین را دانسته که در بیابان مانده اند این مسئله براى آنان لطف الهى بود که آن ها را نه تنها از بیابان برهوت رهایى بخشیدبلکه توفیق داد تا مراسم حج را به بهترین وجه انجام دهند ظاهراً در مکه بنا به خواهش شیخ مکه، حاج آقا رحیم در مسجد آن شیخ، خطبه اى طولانى بیان مى کنند که مورد تحسین و اعجاب نماز گزاران مى شود. »

 

زندگینامه رحیم ارباب
زندگینامه رحیم ارباب

وفـات رحیم ارباب 

آیه الله ارباب نزدیک به یک قرن زیست این حکیم فرزانه در خصوص راز طولانى بودن عمر خود گفته است: «من هیچ وقت بدخواه کسى نبودم » وى در ۱۸ ذى الحجه ۱۳۹۶ هـ ق مصادف با ۱۹ آذر ماه ۱۳۵۵ ش و در روز عید غدیر دار فانى را وداع گفت بدن مطهّرش را در تخت فولاد اصفهان، حوالى تکیه مَلِکْ به خاک سپردند.

 

منبع :ویکی پدیا

گردآوری :نماگرد 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا