نامها و معانی

اسم های پسرانه ایرانی که با حرف ب شروع می شوند

4.3/5 - (3 امتیاز)
[ type=”blue”]مجموعه ای  اسمهای پسرانه فارسی – ایرانی اصیل که با حرف ب شروع می شوند را همراه با معنی هر یک از آنها برای شما عزیزان آماده کرده ایم.

اسم های پسرانه ایرانی که با حرف ب شروع می شوند
اسم های پسرانه ایرانی که با حرف ب شروع می شوند

انتخاب اسم نامناسبت و حقارت تحمیلی به فرزند

آیا می دانید انتخاب یک اسم نامناسب و بی معنا و مفهوم تا آخر عمر آن فرد تاثیرات بسیار بدی در رفتار، شخصیت و زندگی فرزندان می گذارد و بعضا با خجالت و احساس شرم آن فرد از نام خود یک حقارت تحمیلی به فرزند تا اخر عمر آن فرد را همراهی می کند. انتخاب یک نام مناسب برای فرزند بسیار مهم است و تاثیر انتخاب نادرست بر روی فرزندان بسیار مخرب بوده و می تواند تا آخر عمر آنها آسیب های جبران ناپذیری به او وارد کند. طی سالهای اخیر استفاده از نامهای اصیل پسرانه ایرانی بسیار رواج پیدا کرده است. خوشبختانه این تغییر در نگرش مردم تنوع زیادی در انتخاب نام برای نسل های آینده را بوجود آورده است و بسیاری از مردم که تمایل به استفاده از نامهای اصیل ایرانی دارند. جهت آشنایی بیشتر در مورد نکات مهم در انتخاب اسم حتما به مطلب راهنمای جامع انتخاب اسم مراجعه نمایید. پیش از انتخاب نام نیاز به دیدن لیست کاملی از نامهای اصیل ایرانی دارند که معنای آنها نیز آورده شده است دارند. در این مطلب می توانید لیست کاملی از نامهای پسرانه ایرانی که با حرف ب شروع می شوند را ببینید.

 

نامهای پیشنهادی نماگرد با حرف ب

باربد – باراد – بردیابرسام – برنا – بشیر – بنیامین – بوژان – بهروز – بهنیا – بهشاد – بهنام

فهرست موضوعی نامها و معانی

[rayfa_table type=”j3″]
اسم های پسرانه اسم های دخترانه
اسم های پسرانه فارسی اسم های دخترانه فارسی
اسم های پسرانه ترکی اسم های دخترانه ترکی
اسم های پسرانه کردی اسم های دخترانه کردی
اسم های پسرانه لری اسم های دخترانه لری
اسم های پسرانه عربی اسم های دخترانه عربی
اسم های پسرانه بلوچی اسم های دخترانه بلوچی
اسم های پسرانه ترکمنی اسم های دخترانه ترکمنی
اسم های پسرانه گیلکی اسم های دخترانه گیلکی
اسم های پسرانه مازنی اسم های دخترانه مازنی
اسم های پسرانه سیستانی اسم های دخترانه سیستانی
اسم های پسرانه یونانی اسم های دخترانه یونانی
اسم های پسرانه عبری اسم های دخترانه عبری
[/rayfa_table]

 

[rayfa_table type=”j2″]

نام های پسرانه فارسی که با حرف ب شروع می شوند

بابک استوار، پاپک، پدر کوچک، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبِد معبد آناهیتا و پدر اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی، تخلص شاعر کرد “علی اصغر سریری” (نگارش کردی: بابه ک)، هم چنین از شخصیت های شاهنامه فردوسی
بابوی اسم یکی از دلاوران نامی ایرانی سپاه بهرام چوبین سردار ساسانی، از شخصیت های شاهنامه فردوسی نیز می باشد.
بابیک پادشاهی که نامش در تاریخ سیستان ذکر شده است.
باتیس دژبان (نگهبان قلعه) بسیار شجاع غزه در زمان داریوش سوم هخامنشی که تا آخرین نفس در برابر اسکندر مقاومت کرد.
بادان از شخصیتهای شاهنامه، اسم پسر پیروز (سردار دوران ساسانی) نیز هست.
باذان نام جانشین خورخسرو فرماندار هاماوران در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
باراد نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده و اسم او در کتیبه کعبه زرتشت آمده است.
باربد اسم نوازنده نامدار دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی
بارسین زاده خدای ماه
بارشین در اصطلاح مردم فارس: درختچه
بارمان از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، اسم یکی از سرداران دوره ماد، شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ
بارمان به معنی شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، اسم یکی از سرداران دوره ماد و نیز از شخصیتهای شاهنامه
باژه نام یکی از سرداران ایرانی در زمان اردشیر پادشاه هخامنشی اسم ایرانی
باشو در گویش خوزستان بچه ای که تقاضای ماندنش را از خداوند دارند (از خدا حیات در دنیا را می خواهد.)
باگه نام یکی از سرداران هخامنشی نام زیبای ایرانی
بالوی از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی
بامداد صبح، نام پدر مزدک
بامشاد نام یکی از موسیقیدانان معروف در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
بانیپال نام بزرگترین پادشاه آشور
باهرام  بهرام، اسم ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران باستان، اسم فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله اسم یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه کیانی بود.
باهک نام جد آذرباد ماراسپند
بایا بایسته، ضروری
بثریک اسم امام علی در زبان حبشی
بخت آفرین آفریننده بخت و اقبال، نام پدر هیربد شهریار، خالق خوشبختی
بختیار خوشبخت، سعید، نام استاد رودکی در موسیقی
بخش علی بخش (فارسی) + علی (عربی)، کسی که نصیب و بخت از علی (ع) یافته، بخشیده شده از سوی علی (ع)
براخاص برا (کردی) + خاص (عربی) برادر خاص
برانوش از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار رومی در زمان شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی
براهام نام مردی در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
برتن بردیس، به فتح ب و ت، مرد مغرور
برته از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی از خاندان لواده، در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
برجاسپ نام یکی از سرداران تورانی و نیز از شخصیتهای شاهنامه فردوسی
بردان نام یکی از پادشاهان اشکانی
بردیا اسم دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه، معنی اسم بردیا یعنی بلندمرتبه
بردیس (به کسر ب) مرد مغرور
برز قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی شتافتند و وی را به خانه خود بردند.
برزام نام جد مانی
برزآذر مرکب از برز (شکوه، جلال) + آذر (آتش)، نام برادر برز
برزآفرین تشویق بزرگ (نگارش کردی: به رزئافه رین)
برزآفرین تشویق بزرگ (نگارش کردی: به رزئافه رین)
برزفر دارای قامتی با شکوه، بلند پرواز، از سرداران کرد دوره هخامنشی (نگارش کردی: به رزه فڒ)
برزفر دارای قامتی با شکوه، بلند پرواز، از سرداران کرد دوره هخامنشی (نگارش کردی: به رزه فڒ)
برزفری فریبرز
برزمند باشکوه، نام یکی از فرمانداران ایرانی که براسکندر شورید
برزمهر مرکب از برز (نیرومند، باشکوه) + مهر (خورشید)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر قارن از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی
برزهم نام یکی از پهلوانان ایرانی در گرشاسب نامه
برزو بلند بالا، کنایه از عظمت، اسم پسر سهراب پسر رستم زال (نگارش کردی: به رزو)
برزو بلند بالا، کنایه از عظمت، اسم پسر سهراب پسر رستم زال (نگارش کردی: به رزو)
برزویه نام پزشک نامدار ایرانی که کتاب کلیه و دمنه را در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی از هند به ایران آورد. (نگارش کردی: به رزویه)
برزویه نام پزشک نامدار ایرانی که کتاب کلیه و دمنه را در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی از هند به ایران اورد(نگارش کردی : به رزویه)
برزین داد آفریده با شکوه یا مخفف آذربرزین داد(آتشکده) یعنی افریده شده به وسیله آتش آذر برزین
برزین مهر خورشید با شکوه ، نام یکی از پهلوانان شاهنامه
برسام آتش بزرگ مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش)، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی
برسیان نام گیاهی است.
برشان امت
برمایون برمایه
برمک عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است.
برنا جوان
برنوش برانوش
برومند بارور، میوه دار
بزرجمهر بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
بزرگ والا، برجسته، اسم شاعری کرد (نگارش کردی: بوزۆرگ)
بزرگ والا، برجسته، اسم شاعری کرد (نگارش کردی : بوزۆرگ)
بزرگ امید بسیار امیدوار، نام معلم خسرو پرویز پادشاه ساسانی
بزرگمهر بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
بستور نام پسر زریر برادر گشتاسپ
بسطام نام دایی خسرو پرویز پادشاه ساسانی
بشتاسب گشتاسپ اسم ایرانی
بگاش نام یکی از سرداران هخامنشی
بلاش از شخصیتهای شاهنامه، اسم فرزند کوچک یزگرد دوم پادشاه ساسانی و نوزدهمین پادشاه ساسانی، نیز نام چند تن از پادشاهان اشکانی
بلاشان پلاشان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از پهلوانان افراسیاب، همزمان با کیخسرو پادشاه کیانی
بمان علی بمان (فارسی) + علی(عربی) نامی که با آن طول عمر کودک را با توسل به اسم علی (ع) بخواهند.
بمان علی بمان (فارسی) + علی (عربی) نامی که با آن طول عمر کودک را با توسل به اسم علی (ع) بخواهند.
بندوی نام دو تن از شخصیتهای شاهنامه در زمان ساسانیان
بنشاد شاد بنیان
به گوی خوش سخن، دارای گفتار نیک، نام شخصیتی در منظومه ویس و رامین
به یزداد آفریده نیک خداوند
بهامد پیشامد خوب
بهاوند دارنده نیکی
بهبد مرکب از به (بهتر، خوبتر) + بد (پسوند اتصاف)
بهبود پیشرفت تدریجی ، حرکت رو به بهتر شدن.
بهپور مرکب از به (بهتر، خوبتر) + پور (پسر)، نام پهلوانی در گرشاسب نامه
بهتاش مرکب از کلمه فارسی “به” + پسوند ترکی تاش، شریک خوب، صاحب اخلاق و رفتار نیکو، امیری که دارای اخلاق و رفتار خوب است.
بهداد آفریده خوب
بهداور آن که به درستی داوری می کند.
بهدین پیرو آیین زرتشتی
بهراد مرکب از به (خوب یا بهتر) + راد (بخشنده)
بهرام فتح و پیروزی، اسم ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم ، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیت های شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه کیانی بود
بهرام فتح و پیروزی، نام ستاره ی سیاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه کیانی بود.
بهرنگ مرکب از به (بهتر، خوبتر) + رنگ
بهروز خوشبخت، سعادتمند، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه بهرام گور پادشاه ساسانی
بهروش آن که شیوه و روشی بهتر از دیگران دارد.
بهزاد مرکب از به (بهتر، خوب) + زاد (زاده)، نام نقاش و مینیاتوریست معروف در اوخر عهد تیموری و اوایل عهد صفوی، از شخصیتهای شاهنامه، همچنین نام اسب سیاوش، نام یکی از بزرگان درگاه انوشیروان پادشاه ساسانی
بهزادان نام اصلی ابومسلم خراسانی فرزند شیدوش
بهستان نیک بنیاد، نام پسر اردشیر سوم پادشاه هخامنشی
بهستون نام پسر وشمگیر و یکی از فرمانروایان آل زیار در طبرستان
بهسود از نامهای زمان ساسانیان
بهسودان نام فرمانروای دیلمان در سده سوم یزدگردی
بهشاد مرکب از به (بهتر یا خوب) + شاد
بهفام مرکب از به (بهتر یا خوب) + فام (رنگ)
بهفر مرکب از به (بهتر، خوبتر) + فر (شکوه، جلال)
بهک نام موبد موبدان در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی
بهمن نیک اندیش، نام ماه یازدهم از سال شمسی ، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی، تخلص شاعر کرد “فریدون بهمن”(نگارش کردی: به همه ن)
بهمن نیک اندیش، آنکه فکر نیکو دارد، نام ماه یازدهم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، تخلص شاعر کرد «فریدون بهمن» (نگارش کردی: به همه ن)، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله اسم پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
بهمن داد داده بهمن
بهمنش وهمنش، کسی که دارای راه و روش نیکویی است.
بهمنیار نام شاگرد ابوعلی سینا
بهنام دارای نام نیک
بهنود نام پادشاهان هند
بهنیا وهنیا، کسی که از نسل خوبان است.
بهوران وه وران، آنکه دارای روح و روان نیکوست.
بوپار نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
بوذرجمهر بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
بوراب از شخصیتهای شاهنامه، نام آهنگری در پایتخت قیصر روم و سازنده نعل اسبان قیصر اسم دختر ایرانی
بورژک نام میزبان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
بورنگ نوعی ریحان کوهی
بوزرجمهر بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی، آنکه مهربانی اش بسیار است.
بوستان افروز بستان افروز
بیارش دو دلیر
بیتخش نام مردی که در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی زندگی می کرده و نامش در کتیبه کعبه زرتشت آمده است.
بیتک نام جد منوچهر پادشاه کیانی به نوشته بندهش
بیدار آگاه، هوشیار
بیژن از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گیو گودرز از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
بیورد نام چند تن از شخصیتهای کتاب شاهنامه فردوسی
بیورزاد نام سپه سالاری در زمان سلسله اشکانیان.
[/rayfa_table]

 

[ type=”green”]توجه داشته باشید که با کلیک بر روی هر یک از نامها میتوانید معنای آن نام را به طور کامل مشاهده کنید. ضمنا با توجه به اینکه فهرست نامهای ایرانی همواره در دست ویرایش و بهبود است لطفا با راهنمایی های خود و نیز پیشنهاد اسامی جدید که در فهرست نیامده، از بخش نظرات ما را در جهت بهبود هر چه بیشتر لیست راهنمایی کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا