توجه به معنی اسم ها (بخصوص اسمهای عربی)
روزی شخصی به نام احمد بن هیثم از امام رضا (علیه السلام ) سؤ ال کرد: چرا اعراب، فرزندان خود را به نامهای سگ، یوز، پلهنگ و نظایر آن نامگذاری می کردند؟
حضرت در پاسخ فرمود: عربها مردان جنگ و نبرد بودند، این اسمها را روی فرزندان خود می گذاردند تا هنگام صدا زدن فرزندانشان، در دل دشمن ترس و وحشت ایجاد کنند و اینگونه اسمها برای آنان هیبت و شجاعت محسوب شود.
طی سالهای اخیر استفاده از نامهای اصیل پسرانه فارسی بسیار رواج پیدا کرده است. خوشبختانه این تغییر در نگرش مردم تنوع زیادی در انتخاب نام برای نسل های آینده را بوجود آورده است و بسیاری از مردم که تمایل به استفاده از نامهای اصیل ایرانی دارند، پیش از انتخاب نام نیاز به دیدن لیست کاملی از نامهای اصیل ایرانی دارند که معنای آنها نیز آورده شده است دارند. در این مطلب می توانید لیست کاملی از نامهای پسرانه ایرانی که با حرف ج شروع می شوند را ببینید.
برای مشاهده مطالب بیشتر در مورد نکات مهم در انتخاب اسم به این مطلب مراجعه نمایید.
نامهای پیشنهادی نماگرد با حرف ج
جان افزا – جان مهر – جاوید – جاهد – جهان – جمشید
فهرست موضوعی نامها و معانی
[rayfa_table type=”j3″][rayfa_table type=”j2″]
نام های پسرانه فارسی که با حرف ج شروع می شوند | |
جابان | نام سردار ایرانی در سده دوم یزدگردی |
جابر | تسکین دهنده، آرامش بخش، تسلی دهنده ، از نامهای حضرت حق ، نام شیمیدانی معروف و شاگرد امام جعفر صادق (ع) |
جادی | زعفران |
جارالل | لقب زمخشری دانشمند معروف در قرن پنجم و ششم که استاد سفیر، حدیث، نحو، لغت و علوم بلاغی بود. |
جامشید | جمشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر تهمورث پادشاه پیشدادی و دارای فره ایزدی |
جان افروز | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین |
جان افزا | جان افزا |
جان بخشان | جان بخش |
جان مهر | مهربان جان |
جانلی | جان (فارسی) + لی (ترکی) جاندار، زنده |
جانوسیار | جانوشیار، نام وزیر دارای داراب در زمان اسکندر مقدونی |
جانوشیار | جانوسیار، نام وزیر دارای داراب در زمان اسکندر مقدونی |
جانی | جاندار |
جانیار | یاری دهنده جان ، نام مورخی از مردم بخارا |
جاهد | کوشا، ساعی |
جاوید | همیشگی، ابدی |
جبار | نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد، دارای سلطه و قدرت |
جستان | نام پدر مرزبان نخستین پادشاه جستانیان |
جمشاد | پادشاه بزرگ و شاد |
جمشید | جامشید،از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر تهمورث پادشاه پیشدادی و دارای فره ایزدی |
جندل | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان درگاه فریدون پادشاه پیشدادی |
جندل | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان درگاه فریدون پادشاه پیشدادی |
جنید | نام عارفی معروف در قرن سوم هجری |
جهان | کیهان، عالم، گیتی ، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ملک جهان، جهان آفرین |
جهان آفرین | آفریننده جهان |
جهان بخش | آن که جهان تحت سلطه اوست و می تواند آن را به کسی ببخشد. |
جهان فر | شکوه جهان |
جهانبان | نگهبان جهان، خداوند |
جهاندار | خداوند ، نگهبان جهان، پادشاه |
جهانسوز | فتنه و آشوب به پا کننده در جهان ، بی اعتنا به جهان و هر چه در آن است. |
جهانشاد | آن که مردم جهان از او شادند |
جهانشید | نور و روشنایی عالم |
جهانشیر | دلاور در جهان |
جهانفر | کسی که جهانیان به او افتخار کنند ، مایه شکوه و عظمت جهان |
جهانگشای | تسخیرکننده جهان، فاتح |
جهانگیر | فتح کننده جهان |
جهانیار | یاور و یاور مردم جهان |
جهن | از شخصیتهای شاهنامه، نام چهارمین پسر افرسیاب تورانی |
جوانشیر | نام پسر خسروپرویز پادشاه ساسانی |
جویا |
[ type=”green”]توجه داشته باشید که با کلیک بر روی هر یک از نامها میتوانید معنای آن نام را به طور کامل مشاهده کنید. ضمنا با توجه به اینکه فهرست نامهای ایرانی همواره در دست ویرایش و بهبود است لطفا با راهنمایی های خود و نیز پیشنهاد اسامی جدید که در فهرست نیامده، از بخش نظرات ما را در جهت بهبود هر چه بیشتر لیست راهنمایی کنید.