نامها و معانی

اسم های پسرانه ایرانی که با حرف ک شروع می شوند

3.6/5 - (5 امتیاز)
[ type=”blue”]فهرست اصیل ترین و زیباترین اسم های پسرانه فارسی که حرف اول آنها با ک شروع می شود، همراه معانی آنها به ترتیب حروف الفبا را گردآوری کرده ایم و در ادامه خدمت شما ارائه می شود.

اسم های پسرانه ایرانی که با حرف ک شروع می شوند
اسم های پسرانه ایرانی که با حرف ک شروع می شوند

زنده نگه داشتن نام عزیزان متوفی

برای هر خانواده ای وقتی عزیزی از دست میرود زنده نگه داشتن نام او امریست طبیعی. بسیاری از افراد برای انتخاب نام فرزند خود از نامهای عزیزان فوت شده خود استفاده می کنند تا بدین سان نام آن عزیز را زنده نگه دارند. این موضوع به ذات خود مشکلی ندارد ولی با توجه به تغییر نامهای محبوب در گذر زمان، در بعضی از موارد والدین بدون توجه به نکات مهم در انتخاب اسم، تنها هدفشان زنده نگه داشتن یاد و خاطره عزیزانشان است و بدینسان نامی برای فرزند خود انتخاب می کنند که مناسب زمان حال و آینده نیست و مسئولیت حفظ نام و یاد عزیزانشان را بر دوش نوزادشان می اندازند و چه مسئولیت سنگینی میشود این نام اگر به اشتباه انتخاب شود.

تجربه شخصی: یکی از نامگذاری های عجیب که به شخصه شاهد آن بودم، انتخاب نام کریم در سال 1394 برای نوزاد جهت زنده نگه داشتن نام پدربزرگ پدر (جد بزرگ). بدون قصد ما جهت تحقیر این نام، بی شک انتخاب آن با توجه به شرایط کنونی می تواند در آینده و با بزرگ شدن کودک در سنین نوجوانی و جوانی برای آن کودک آزار دهنده باشد.

توجه داشته باشید که برای انتخاب یک نام خوب نکات فراوانی وجود دارد که رعایت آنها به انتخاب یک نام صحیح منجر می شود، برای مشاهده این نکات به راهنمای جامع انتخاب اسم فرزند مراجعه نمایید

طی سالهای اخیر استفاده از اسمهای اصیل پسرانه ایرانی بسیار رواج پیدا کرده است. خوشبختانه این تغییر در نگرش مردم تنوع زیادی در انتخاب نام برای نسل های آینده را بوجود آورده است و بسیاری از مردم که تمایل به استفاده از نامهای اصیل ایرانی دارند، پیش از انتخاب نام نیاز به دیدن لیست کاملی از نامهای اصیل ایرانی دارند که معنای آنها نیز آورده شده است دارند. در این مطلب می توانید لیست کاملی از نامهای پسرانه ایرانی که با حرف ک شروع می شوند را ببینید.

 

نامهای پیشنهادی نماگرد با حرف ک

کارن – کامران – کامیاب – کامیار – کسرا – کوشا – کیا – کیاراد – کیان – کیانمهر – کیوان – کمال – کمیل – کاوه

فهرست موضوعی نامها و معانی

[rayfa_table type=”j3″]
اسم های پسرانه اسم های دخترانه
اسم های پسرانه فارسی اسم های دخترانه فارسی
اسم های پسرانه ترکی اسم های دخترانه ترکی
اسم های پسرانه کردی اسم های دخترانه کردی
اسم های پسرانه لری اسم های دخترانه لری
اسم های پسرانه عربی اسم های دخترانه عربی
اسم های پسرانه بلوچی اسم های دخترانه بلوچی
اسم های پسرانه ترکمنی اسم های دخترانه ترکمنی
اسم های پسرانه گیلکی اسم های دخترانه گیلکی
اسم های پسرانه مازنی اسم های دخترانه مازنی
اسم های پسرانه سیستانی اسم های دخترانه سیستانی
اسم های پسرانه یونانی اسم های دخترانه یونانی
اسم های پسرانه عبری اسم های دخترانه عبری
[/rayfa_table]

 

[rayfa_table type=”j2″]

نام های پسرانه فارسی که با حرف ک شروع می شوند

کابی معرب منسوب به کاوه آهنگر
کاردار وزیر پادشاه، والی، حاکم، اسم پسر بهرام گور پادشاه ساسانی
کارن اسم پسرانه به معنی شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر و هم چنین اسم سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم (گودرز) قیام کرد. توضیحات بیشتر: معنی اسم کارن
کارنگ چرب زبان، زبان آور
کاروند از اسامی پسرانه ایرانی
کارینا چهارمین مملکت از ممالک تابعه قوم پارت که توسط ولات اداره می شدند. احتمالابه منطقه نهاوند اطلاق می شده است؛ معنی اسم کارینا (اسم دخترانه) را نیز ببینید.
کاکله از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از فرزندان تور و جزو سپایان افراسیاب تورانی
کاکو نام دلاوری تازی نبیره ضحاک در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه نیز هست.
کاکی نام پدر ماکان دیلمی
کال نام همسر شرمیون
کالو از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
کامبوزیا گویش امروزی کبوجیه، اسم پسر کوروش پادشاه هخامنشی
کامبیز گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
کامجو جوینده کام، کسی که در پی آرزوها و خواسته هایش است، آن که به دنبال عیش و خوشی است.
کامداد نام وزیر و مشاور آبتین نام پارسی
کامدین خواسته دین، اسم یکی از دانایان دین زردشت
کامران آن که در هر کاری موفق است، چیره، مسلط
کامروا آن که خواسته و آرزویش رسیده است، موفق
کامشاد مرکب از کام (خواسته، آرزو) + شاد؛ اسم پسر به معنی کسی که آرمان، میل و آرزویش شادمانی است.
کامکار کامروا، موفق
کامگار کامکار
کاموس از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان کوشانی در سپاه افراسیاب تورانی
کامیاب آن که به خواست و آرزویش رسیده باشد، پیروز
کامیار کامیاب، آنکه کام و نشاط دوست اوست، کامروا و پیروز
کان بیدار نام وزیر اردوان از پادشاهان اشکانی بنا به روایتی بلعمی
کاوان کاویان، منسوب به کاوه
کاوک کاوه
کاوه از شخصیتهای شاهنامه، اسم آهنگری ایرانی در زمان ضحاک و برپادارنده پرچم ایران (درفش کاویانی) و رهبر قیام علیه ضحاک ماردوش
کاووس از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر کیقباد پادشاه کیانی، به معنی پادشاه توانا نیز آمده است.
کاووش جستجو، بررسی، تحقیق
کاویان پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است.
کایوس کیوس
کبوجیه نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
کبوده از شخصیت های شاهنامه فردوسی است، مردم چوپان افراسیاب تورانی
کتماره از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی در سپاه رستم پهلوان شاهنامه
کدمان نام اصلی داریوش پادشاه هخامنشی
کراخان نام پسر بزرگ افراسیاب تورانی
کردعلی کرد (فارسی) + علی (عربی)؛ مرکب از کرد (نام طایفه ای) + علی (بلندمرتبه)
کروخان از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام دلاوری تورانی فرزند ویسه در سپاه افراسیاب تورانی
کسرا  کسری، معرب از فارسی، عربی شده اسم فارسی خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
کسری  کسرا، معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
کشواد از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر گودرز، سردودمان گودرزیان و یکی از پهلوانان دوره فریدون پادشاه پیشدادی
کلاهور از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
کلباد از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی
کمانگیر کماندار
کمبوجیه نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی
کنارنگ فرماندار، حاکم، لقب مرزبان ابرشهر در زمان ساسانیان
کندر صمغی خوشبو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان تورانی سپاه ارجاسپ وزیر لهراسپ پادشاه کیانی
کندرو نام پیشکار ضحاک، از شخصیتهای شاهنامه فردوسی
کهار گهار، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی
کهرم از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
کهیار کوهیار، کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان
کهیلا از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
کوت از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هزاره سرداران رومی و از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی
کوچک دارای حجم اندک، ریز، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، لقب اردشیر پسر شیرویه پادشاه ساسانی
کورش  کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد.
کورنگ نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پیشدادی اسم دخترانه زیبا
کوروس کوروش، اسم سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نمود.
کوروش نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد. برای مشاهده معنی کامل اسم کوروش به معنی اسم کوروش مراجعه نمایید.
کوش اسم پسرانه به معنی کوشش و سعی
کوشا ساعی، تلاشگر
کوشاد ریشه گیاهی خوشرنگ
کوشان  کوشا، ساعی، تلاشگر
کوشیار از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
کولیار نام روستایی
کوهرنگ نام دره و رودخانه ای در زردکوه بختیاری
کوهسار جایی که دارای کوه های متعدد است.
کوهشاد نام روستایی در استان هرمزگان
کوهیار کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان
کوهین منسوب به کوه، نام گیاهی که ریشه آن مانند ریشه نی است
کی آذر مرکب از کی (پادشاه) + آذر (آتش)؛ پادشاه آتش، نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
کی آرمین آرمین
کی پیشین از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران کیقباد پادشاه کیانی
کی راد پادشاه بخشنده
کی زاد زاده پادشاه
کی گشتاسپ گشتاسپ
کی منوش از پادشاهان یا شاهزادگان پیشدادی بنا به روایت تاریخ سیستان
کیا اسم پسرانه به معنی پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا
کیاجور عاقل، فاضل و دانا
کیاچهر آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است.
کیاراد پادشاه جوانمرد، مرکب از کیا به معنای سلطان و پادشاه و راد به معنای جوانمرد
کیارخ کیاچهر، آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است.
کیارزم مرکب از کیا (پادشاه) + رزم (نبرد)؛ به معنی پادشاه نبرد و مبارزه
کیارس  کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی
کیارش از شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، مرکب از کی + آرش، آرش پادشاه
کیارنگ رنگ پاکیزه و لطیف
کیازند پادشاه بزرگ
کیاشا شاهنشاه، شاه شاهان، مرکب از کیا (به معنی حاکم، سلطان، فرمانروا) + شا (مخفف شاه)
کیان پادشاهان، سلاطین، دومین سلسله پادشاهی از دوره تاریخ افسانه ای ایران
کیانمهر مرکب از کیان (به معنای سرزمین یا جمع کی به معنی شاه) + مهر به معنی (محبت یا خورشید)  دوستی شاهانه، محبت بزرگوارانه، سرآمد پادشاهان، آنکه در میان سایر فرمانفرمایان موقعیت ویژه ای دارد، خورشید سرزمین، آنکه در تمام سرزمین برجسته و نورانی و محبوب است است.
کیانوش نام یکی از دو برادر فریدون در شاهنامه، اسم پسر فارسی به معنی بسیار شیرین
کیانی
کیاوش مانند پادشاه، بزرگوار، نام پدر کیقباد، کی + آوش، آوش شاه
کیخسرو پادشاه بزرگ و والامقام، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش پادشاه کیانی
کیسان اسم پسرانه به معنی مانند پادشاه، دارای منش شاهانه
کیقباد، کیغباد از شخصیتهای شاهنامه، نام نخستین پادشاه کیانی ایران از نژاد فریدون
کیکاووس از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد
کیهان جهان، دنیا، گیتی
کیوس نام پسر قباد و برادر بزرگ انوشیروان پادشاه ساسانی
کیومرث نخستین فرمانروای جهان بنا به روایت شاهنامه، نام اولین پادشاه پیشدادی
[/rayfa_table]

 

[ type=”green”]توجه داشته باشید که با کلیک بر روی هر یک از نامها میتوانید معنای آن نام را به طور کامل مشاهده کنید. ضمنا با توجه به اینکه فهرست نامهای ایرانی همواره در دست ویرایش و بهبود است لطفا با راهنمایی های خود و نیز پیشنهاد اسامی جدید که در فهرست نیامده، از بخش نظرات ما را در جهت بهبود هر چه بیشتر لیست راهنمایی کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا