تعبیر خواب قتل – کشته شدن در خواب چه تعبیری دارد؟

سلام وقتتون بخیر
من خواب دیدم دارم با ی کاروان که داخلش پادشاه هم هست سفر میکنیم.. بعد شوهرم توی خوابم یک آدم دیوانه بود که چیزی نمی‌فهمید و میخواست پادشاه رو بکشه… وقتی به کاروان حمله ور شد من جلو شو گرفتم باهاش درگیرشدم دم دستم یک چاقوی تیز دندونه دار بود به هرجاش میزدم نمیبرید اونم داشت حمله ور میشد ولی حس میکردم تو عالم خواب با همون دیونگیش فقط میخاد پادشاهو بکشه نه منو برا همین منو فقط میزد… منم با همون چاقو گلوشو یهو بریدم و همزمان گریه کردم … بعدش موقع خاکسپاری همه حقوق بمن داده بودن از تقدیر میکردن حتی خانواده شوهرم ولی من ی غم بزرگ تو دلم بود و مدام گریه میکردم

ضمن عرض سلام من و خانمم موقعی که من ۱۵ و خانمم ۱۹ ساله بود عروسی کردیم و الان من ۳۶ سالمه و خانمم ۴۰‌ساله هستن و دخترمون ۲۰ ساله هست خانمم و دخترم مهربان و چادری خیلی دوست داشتنی هستن خواب دیدم که من و خانمم و دخترمو گرفتند و در یکی از قلعه های بیرون شهر در یک اتاق زندانی هستیم من گفتم که باید از اینجا فرار کنیم خانمم گفت مواطب باش من از ره پنجره خارج شدم که پیراهن و زیر پیراهنم پاره شد و کلا از بدنم در آوردم میخواستم که یه راه فار پیدا کنم که بیام خانمم و دخترم ببرم رفتم بیرون داشتم سرک میکشیدم که یهو یک نفر اومد منو هل داد که من به دو میله گرد که نوک شان تیز بود و از دیوار زده بودند خوردم که وارد کمرم شدن و یکی از سمت چپ سینه ام و یکی از سمت راس سینم دراومد ولی زنده بودم اونا اومدن منو دیدن و یه نفر گفتن که بره خانمم و دخترمو بیارن خانمم و دخترم منو که دیدن شروع به جیغ کشیدن کردن یکی از آن گروه گفت که الان نمایش خوبی داریم خانمم خواست بگه که من ببرن بیمارستان ولی دو نفر منو با اسلحه رگبار کردن خانمم و دخترم جیغ می‌کشیدن خانمم که با دستاش رو سینه اش میزد هی میگفت بسه سوراخ سوراخش کردید ولی فایده نداشت و در نهایت یک تیر وسط پیشونیم خورد و من کشته شدم دخترم که روی زمین افتاده بود و گریان منو نگاه می‌کرد و خانمم هی خاک بلند میکرد و رو سر می‌ریخت و میزد رو سر و می‌گفت خاک بر سرم شد

با سلام خوابی دیدم که در یک زیارتگاهی حاضر بودم که اکثر مردمی که اونجا حضور داشتند هندی بودند و یک مقبره ای در اونجا وجود داشت که مردم هندی پول و نذر و نذورات خودشونو رو اون ریخته بودن و زیارت میکردن من هم رفتم برای زیارت و خوندن فاتحه ای که یک مرد سبیل دار رو کنار قبر دیدم که اسلحه اش رو روی قبر گذاشته بود و با دیدن من شروع به تیر اندازی کرد یه تیر به یه کس دیگه ای شلیک کرد و بعدش چند تا تیر به من زد و من هم از شدت ترس با دست سر خودمو پوشوندم و در نهایت کشته شدم و از خواب بیدار شدم میخواستم تعبیر خوابم چی میشه ممنون