تعبیر خواب حرف ص
پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتادمیگفت:خیراست!!
روزی دست پادشاه درسنگلاخها گیرکرد ومجبور شدند انگشتش را قطع کنند،وزیردر صحنه حاضر بودگفت:خیراست!
پادشاه ازدرد به خود میپیچید،از رفتار وزیر عصبی شد،اورا به زندان انداخت،۱سال بعد پادشاه که برای شکار به کوه رفته بود،در دام قبیله ای گرفتارشد که بنا بر اعتقادات خود،هرسال ۱نفررا که دینش باانها مختلف بود،سر میبرندو لازمه اعدام ان شخص این بودکه بدنش سالم باشد
وقتی دیدند اسیر،یکی از انگشتانش قطع شده،وی را رها کردند
انجا بود که پادشاه به یاد حرف وزیر افتاد که زمان قطع انگشتش گفته بود:خیر است!
پادشاه دستور ازادی وزیر را داد
وقتی وزیر ازاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنید،گفت:خیراست!
پادشاه گفت:دیگرچرا؟؟؟
وزیر گفت:از این جهت خیراست که اگرمرا به زندان نینداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم،مرا به جای تو اعدام میکردند.
در این مقاله از مجموعه تعبیر خواب نماگرد به تعبیر خواب کلماتی که با حرف ص شروع می شوند خواهیم پرداخت. برای مشاهده تعبیر خواب هر یک از کلمات بر روی آن کلمه کلیک کنید تا تعبیر خواب آن کلمه را مشاهده کنید.
[rayfa_table type=”j3″]
با کلیک بر روی حروف الفبا به تعبیر خواب مدنظر خود دسترسی پیدا کنید. | |||||||
آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ |
ح | خ | ذ | ر | ز | ژ | س | ش |
ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق |
ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
صابون | صحرا | صرافی کردن | صلیب | صوف |
صاحبخانه | صحف | صرفه نظر | صمغ | صوفی شدن |
صاعقه | صحیفه | صعود | صنج زدن | صومعه |
صافی | صخره | صف | صندل | صیقل |
صبح | صدا | صفحه | صندوق | صینی آلات |
صبحانه | صدای بم | صفر | صندوق رای | |
صبر | صدف | صفه | صنوبر | |
صبور | صدقه دادن | صلوات فرستادن | صورت | |
صحبت | صراط | صله رحم | صورتحساب |
[/rayfa_table]
بازگشت به صفحه تعبیر خواب آنلاین و جامع
سلام
خواب دیدم که تو یه اتاق قدیمی نشستم و پشت سرم هم یه اقایی که قبلا نامزد بودیم نشسته بود (الان هم کمو بیش در ارتباطیم ) داشت حرف میزد و میگفت که منو هنوز دوس داره … برگشتم ببینمش دیدم موهاشو از ته زده و کل صورتش سیاه شده و پا شدم بهش گفتم صورتت سیاهه اونم دس کشید رو صورتش که پاک کنه که من از اتاق اومدم بیرون و اون تندی اومد دنبالم و همینجوری باهام حرف میزد .منم میترسیدم که خونواده م ببیننش ..
سلام
چند.شب هست مدام تو خواب مادرمو صدا میزنم
البته منؤصبح که بیدار میشم اصلا یادم نیست برادر زادم بهمن میگه که دیشب مادرتو صدا زدی
مادرمم در قید حیات هست
سلام خواب دیدم که دارم از توی ماشین به یک فرد فقیر صدقه میدم و بعد وارد یه مکان دیگه شدم و دو تا مرد نشسته بودن اونجا که یکیشون به دیگری پول داد منم خواستم بهش پول بدم ولی پولمو قبول نکرد و بهم اخم کرد و بعد خوابم تموم شد تعبیرش چیه؟