همه چیز در زندگی به روابط بر می گردد. این ارتباط ما با زندگی و همه متعلقات آن است که می تواند شادی های بزرگ، خلاقیت، انرژی و رضایت مندی را برای ما بوجود آورد. اما مثل همه چیزهای دیگر وقتی رابطه به شکل بدی مدیریت شود، ما را غمگین، افسرده، مریض و مستاصل می کند. روابط اهمیت حیاتی برای فلسفه زندگی و سلامت روانی دارند زیرا ما برایند روابطی هستیم که داریم. این مقاله به چگونگی بدست آوردن دیدی عمیق تر نسبت به روابط و کاوش آن از ابتدا می پردازد و راهکارهایی برای بهبودی آن ارائه می دهد. لطفا با ما همراه باشید.
انواع راهکار مفید برای بهبود روابط و تعاملات اجتماعی
رابطه چیست؟
- رابطه صرفا بین دو شریک یا دو عاشق نیست، بلکه ارتباط ما بین هر دو چیز است.
- بنابراین مهم است که از اینجا شروع کنید و به این فکر کنید که روابط ما می توانند بسیار پیچیده باشد زیرا شراکت یا تعامل بین ما و کل دنیاست.
- روابط ما ضرورتاً در اثر تعاملات ما بوجود می آیند و بنابراین لازم است تا دیدگاههای مجرد را در این زمینه محاسبه کنیم.
- از نظر ذهن تمامی احساسات، افکار، خاطره ها و دیدگاهای ما بر پایه روابط ماست.
میزان وابستگی به روابط تان را بررسی کنید
- این دامنه بسیار وسیع است.
- اما بررسی آن مهم است زیرا روابط ما هیچ گاه دوبعدی نیستند.
- ما با هر چیزی در حال تعاملیم از حلقه دوستان گرفته تا خانواده، کار، مدرسه و با هر چیزی که در گذر زمان بدست آورده و آن را « من» یا هویت فردی می نامیم.
- ما همچنین برای انجام اموراتمان به روابط مان تکیه داریم.
- به خاطر همین است که به دوستان، خانواده و به همسایگان مان وابسته ایم، تا در زمان غیبت طولانی مراقب خانه ما باشند.
- اما اگر هیچ رابطه، اعتماد یا هر چیزی که بتوانیم نام وظیفه را بر آن بگذاریم با هم نداشته باشیم نمی توانیم از آنها درخواستی داشته باشیم.
- ما هیچ وقت از یک فرد غریبه نمی خواهیم تا مراقب خانه ما باشد.
بررسی کنید چطور روابط به ما معنا می دهند
- تمام روابط ما با خودمان، با افراد دیگر، با پروژه ها و اهداف مان به زندگی ما معنا می دهند.
- از طریق ارتباط با آنها است که این معنادار بودن را تجربه می کنیم که می تواند به این شکل نشان داده شود.
- وقتی رابطه عوض می شود چقدر ما غمگین و مستاصل می شویم.
- وقتی از رابطه خسته می شویم و از آن ناامید می شویم دید ما را نسبت به آن رابطه عوض می کند.
روابط و تعاملات اجتماعی را کاوش و بهبود بخشیم
- وقتی رابطه ما با کسی خراب می شود یا ما دیدگاه و احساس مان را نسبت به چیزی عوض می کنیم، غمگین می شویم.
- همچنین وقتی کسی که با او در رابطه هستیم را خطری تهدید می کند ما نیز احساس خطر می کنیم.
- روابط پتانسیل شاد کردن ما را دارند.
- همانگونه روابط و تعاملات اجتماعی می توانند ما را کنترل کنند.
- سپس هر زمان که برای سلامت خود به آن تکیه می کنیم می توانند ما را شاد کنند.
مکانیک روابط را ارزیابی کنید
- مردم غالبا در یکی از دسته بندی های گروهی قرار می گیرند.
- برای مثال خانواده نمونه ای از یک رابطه براساس وظایف دو طرفه است اما میتواند در بخش روابط خوشایند قرار بگیرد.
- وقتی که از آنها درخواست کمک داریم یا به این فکر می کنیم که چطور به ما کمک کرده اند و احساس می کنیم آنها افراد خوبی هستند.
- به همین شکل وقتی با افراد خانواده رابطه خیلی بدی داریم می تواند در دسته ناروابط ها قرار بگیرند.
- یا ممکن است فرض کنیم روابط عالی با آنها داریم اما به ندرت آنها را می بینیم یا با آنها صحبت می کنیم.
- روابط خوشایند می تواند به هر دو شکل باشند.
- این روابط به دسته های مختلفی طبقه بندی می شود نظیر:
وظایف دو طرفه
- این وظایف شامل خانواده اولیه ما و همسایگان و کسانی است که با آنها فضایی را سهیم هستیم.
روابط خوشایند
- مانند رابطه با دوستان، که از وقت گذراندن با آنها احساس لذت می کنیم.
- روابط خوشایند با افرادی که به طریقی به ما کمک می کنند چه کمک در انجام یک پروژه باشد، پیشرفت شغلی یا دستاوردهای دیگر.
نارابطه ها
- مانند رابطه ما با افرادی که نمی شناسیم (مثل افرادی که در آن گوشه شهر یا دنیا زندگی می کنند) یا افرادی که با آنها در ارتباط نیستیم.
روابط از پیش فرض شده
- اینها روابطی هستند که ما بدون اینکه متوجه باشیم بسیار درگیر آنها هستیم.
- ما از پیش فرض کرده ایم که روابطی با افرادی داریم که نمی شناسیم یا افرادی که تصورشان می کنیم مانند شخصیت های یک داستان و فانتزی های دیگر.
وضعیت فعلی رابطه تان را بررسی کنید
- برخی از نکات اصلی عبارتند از:
رابطه با خودتان
- چگونه با خودتان ارتباط برقرار می کنید.
- جالب است که بدانید ما معمولا رابطه خوبی با خودمان نداریم.
- ما از دست خودمان عصبانی هستیم به خاطر قصورمان احساس افسردگی می کنیم یا از کارهایمان خجالت می کشیم.
- در زندگی بیشتر مردم شفقت و احترام به خودِ کمی وجود دارد.
- اما شفقت همیشه باید در کنار آگاهی باشد تا برای خودمان حریم و اهدافی وضع کنیم و آنها را دنبال کنیم.
- ما غالبا با بدن و ذهنمان به عنوان ماشین هایی برای ابراز خواسته هایمان نگاه می کنیم و این به طرز اجتناب ناپذیری ما را غمگین می کند.
روابط تان را با تجارب تان مقایسه کنید
- این حوزه ای مهم است که باید در مورد آن کاوش کنید.
- زیرا نه تنها به ارتباط ما به مردم بر می گردد بلکه به تجربه زندگی ما مربوط است.
- برای مثال، ممکن است با فردی که می شناسیم دعوا کنیم.
- اما از دست آنها ناراحت نباشیم بلکه از تجربه خشمگین شدن یا مجبور بودن به اینکه مشکلات مان را حل کنیم ناراحت باشیم.
- این قطعا پیچیده ترین و سخت ترین نوع رابطه است.
ارتباط با سایر مردم
- با خانواده و دوستان خود شروع کنید.
- افرادی که بیشتر از همه می شناسید یا بیشترین وقت را با آنها می گذرانید.
- احساسات فعلی خود را در مورد رابطه تان با آنها ارزیابی کنید.
- آیا کلمات یا احساسات ناخوشایندی بین شما وجود داشته است؟
- دلیل آن را پیدا کنید ببینید آیا به خاطر کاری است که شما از آنها خواسته اید انجام دهند.
- یا خواسته اید انجام ندهند که بازتابی است از اینکه چه خواست های قدرتمندی در رابطه بین تان وجود دارد.
- برای مثال، ما ممکن است به خاطر اینکه نامنی های شخصی داریم به آنها تکیه می کنیم تا آنها ما را شاد نگه دارند.
- یا به کسی تکیه داریم تا سر راه برای ما خرید کند ولی وقتی که آنها خواسته ای را قبل از نیاز منطقی ما ابراز می کنند غمگین می شویم.
رابطه تان با آشنایان را بررسی کنید
- این رابطه می تواند بین شما و دوستی باشد که به عنوان دوست شخصی خود به حساب نمی آورید.
- مثل فروشندگان محله تان، همسایه ها، دکتر یا متخصص سلامت و تناسب اندام، معلمان تان تا هر کسی که در زندگی با او برخورد کرده اید.
- این حوزه بزرگترین حوزه است اما زمانی را صرف بررسی سطح رابطه تان با آنها و میزان مشارکتی که در زندگی با شما دارند، کنید.
رابطه تان با سایر موجودات زنده را بررسی کنید
- برای مثال، ممکن است پشه ها یا عنکبوت هایی باشند که مزاحم شما هستند.
- یا صدایی که وارد فضای شما شده است یا حیواناتی که مثل حیوانات خانگی تان دوستشان دارید یا حیوان نمادینی که آن را تحسین می کنید.
- ممکن است عاشق حیوانات مزرعه باشید یا حیوانات وحشی مانند ببرها و فیل ها و غیره.
رابطه خود با موجودات بی جان را بررسی کنید
- این حوزه ای بزرگ است ممکن است از فرش خانه تان متنفر باشید یا دری که صدا می دهد یا هر چیز دیگر.
- ممکن است چیزهای دیگری نظیر یک پارک زیبا یا غروب آفتاب را دوست داشته باشید.
در نهایت رابطه خود را با کل دنیا و محیط اطراف تان بررسی کنید
- ما معمولا نسبت به قسمتهایی از جهان که روی ما تاثیری ندارند بی توجه هستیم.
- یا نسبت به تخریب مکانی از نظر احساسی دچار مشکل می شویم (مثل تخریب جنگل های بارانی یا افرادی که به ورطه فقر می افتند).
روشها را برای بهبود روابط و تعاملات اجتماعی بررسی کنید
- چیزی که اهمیت دارد این است که روابط ما نیاز به احترام و حد و مرز دارند.
- وقتی تعاملات ما با صمیمی ترین دوستمان گرفته تا کارد و چنگال آشپزخانه تبدیل به رابطه ای شود که ما دوست نداریم.
- به این دلیل است که با تبدیل شدن به فردی خود محور رابطه را نادیده گرفته ایم.
- برای همین به تعاملات و محیط اطرافمان آن گونه که هستند نگاه نمی کنیم و این گونه مشکلات ما بوجود می آیند.
- فکر کردن به اینکه نقش خواست ها در روابط چیست اهمیت دارد.
- زیرا خواست ها هستند که باعث می شوند روابط به ورطه نابودی کشیده شوند.
- برای مثال، ممکن است زندگی راحتی را طلب کنیم و برای همین از خودمان و دیگران به خاطر شکست هایمان بدمان بیاید.
- یا اینکه به بیرون فشار بیاوریم و از دیگران انتظار داشته باشیم تا ما را دنبال کنند.
- وقتی این کار نمی کنند ناراحت می شویم.
- بعد آدمهایی را داریم که با آنها احساس راحتی نمی کنیم و آرزو می کنیم وجود خارجی نداشتند.
- هدف نهایی این است که با داشته هایتان شاد باشید زیرا این گونه زندگی معنا و کیفیت بیشتری خواهد داشت.
گردآوری: نماگرد
منبع: journals.plos ، researchgate ، dl.acm
