سینما،تئاتر،تلوزیون

خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس

4.4/5 - (9 امتیاز)

خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس

خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس
خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس

سریال ترکی رز سیاه

خلاصه داستان سریال ترکی رز سیاه به همراه خلاصه قسمت آخر سریال رز سیاه و آخرین قسمت سریال ترکی رز سیاه به همراه عکس سریال رز سیاه قرار داده شده است.

عایشه در غم و ماتم مرگ مادرش هستش و همچنان منتظر قاسم هستش تا بیاد اما از باران بگم که بعد برداشتن اسلحه از گاوصندوق میخواد از گلیزار انتقام بگیره اما مایا و ادا متوجه ماجرا میشن و زود حرکت میکنن تا مانع باران بشن به باران میرسن و هر دو به هر روش و هر کاری که به باران بفهمونن که این کارت اشتباه هستش و باعث میشه دوباره از هم دور بشیم اما باران لجباز قبول نمیکنه و کار خودشو میکنه و میره از طرف دیگه ابرو و نارین هم از نازلی خبر باران رو متوجه میشن و هر دو حرکت میکنن به طرف خانه گلیزار باران به حیاط خونه میرسه ادا و مایا میرسن و با ادمهای گلیزار درگیر میشه اما با کوبیدن سر به یکی از اونها هر دو طرف اسلحه میکشن اول ادا و مایا مانع میشن اما باز هم درگیر میشن اسلحه باران شلیک میشه اما کسی چیزیش,نمیشه نارین و ابرو میرسن و هر دو مانع باران میشن و با هزار مکافات باران رو منصرف میکنن اما گلیزار که تمام ماجرا از بالکن خانه شاهد بود به شاموردیها میگه بهتر برید تا بلایی سر کسی نیومده به جز ابرو همه میرن چون ابرو میخواست با گلیزار صحبت کنهابرو با گلیزار رودرو میشه و میگه تو مشکلت چیه و از جون بچه های من چی,میخوای و گلیزار میگه پسرم مرده اون هم بدست شاموردیها من از تک تک شاموردیها انتقام میگیرم و ابرو میگه چرا ما باید تاوان بدیم ما هیچ کدوم مقصر نیستیم باید از خانواده من فاصله بگیری و میره اما از ازلم میگم که حالش روبراه نیست اما به سختی سوار قایق میشه از اون طرف هم کندال هم با ادم های خودش به دنبال ازلم میرن تا مهدی از ازلم بگیرن در مسیر کندال به صاحب قایق تهدید میکنه و میگه وایستا اما ازلم بعدش خودش قایق رو حرکت میده از طرف دیگه کندال خودش قایق رو حرکت میده تا زودتر برسه به ازلم اما از مادر ازلم بگم بعد رفتن به کلانتری و با هزار داستان راضی میکنه و با چند مامور میبره خانه تا قاسم رو دستگیر کنن اما قاسم رفته بود بگذریم ازلم به هلفتی میرسه و مستقیم میره بیمارستان و کندال هم همین طور اما قاسم میرسه به عایشه و سیبل اما دیر شد خیلی دیر قاسم با اینکه مرگ سیبل رو باور نمیکنه اما ناراحتی با دستش چشمهای سیبل رو میبنده و با عایشه حرکت میکنن به هلفتی برای کفن و دفن باران و نارین میرسن خونه اما نارین باز هم خواست با باران به گرمی و البته با چاشنی نصیحت و کنایه اما نشد و باران تحویلش نگرفت و نارین غمگین و نا امید میره سمت خونه فرات هر چند از خونه چیزی,نمونده وارد خونه که میشه مرور خاطرات برادرش رو میکنه اما اتفاقی دفتر خاطرات ابرو پیدا میکنه که این هم باعث این اتفاق روزگار هستش چون اونجا جا گذاشته بود نارین میخونه اما نگهش میداره حتی چند بار خواست دفتر رو نابود کنه اما دلش سوخت بگذریم ابرو و بچه ها میرسن خونه ابرو با باران صحبت میکنه و از هر دری میگه تا به باران بفهمونه که من و خواهرهای تو و تنها برادر تو حامی تو هستیم و نگران تو هستیم که اتفاقی برات بیوفته نارین میرسه دستش دفتر خاطرات هستش باران میره ابرو میره اما نارین دفتر از دستش میوفته ابرو شک میکنه اما نارین میگه چیزی نیست این کاغذها مال خودشه اما ابرو میره تو جعبه خودش میبینه دفتر نیس و روزگار میگه دفتر خونه فرات جا مونده مامان منو ببخشازلم بعد رسیدن به بیمارستان بستری میشه و دکتر بهش میگه نگران نباش بچه تو سقط نشده و ازلم خوشحال میشه از طرف دیگه مهدی بخاطر تب زیاد بستری میشه کندال نگران حال پسرش,هستش چون میرسه بیمارستان حال مهدی میپرسه اما دکتر میگه صبور باش تا حالش بهتر بشه بعد ببینش اما قاسم و عایشه سیبل رو تحویل بیمارستان میدن تا اماده دفن بشه عایشه کندال رو میبینه با هم درگیر میشن بعدش هم قاسم با کندال درگیر میشن پلیس دخالت میکنه و از هم جدا میشن اما هیچ کدوم اروم نمیشن و منتظر فرصت مناسب هستن تا تسویحه حساب کنن امینه به حرف قدریه باید با ادریس صحبت کنه و بهش بگه حتما پیش قدریه بره تا باهاش صحبت کنه و بعد اینکه امینه بهش میگه البته در مغازه قبول میکنه پیش اون بره اما قبلش با هماهنگی سردار و امره و دنیز با هم وسایلی میگیرن و به خانه شاموردیها میرن تا شاید کمی از مشکلات انها کم بشه و البته با استقبال ادا و مایا مواجه میشن.

خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس
خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس

اما از باران دوباره بگم که رضا میگه کارگرها شورش کردن باران خان به داد برس باران میرسه اما حساب ها فقط باید کندال باشه یا ازلم اما هیچ کدوم نیستن ابرو و نارین هم میرسن و با غر غر کردن باران که چرا هر جا میرم باران و نارین ابرو برمیگردن خونه و با سردار و امره و دنیز و ادریس مواجه میشن هر چند باران استقبال نمیکنه اما کاری هم نمیکنه و بی حرف میره اما ابرو و نارین خوشحال میشن و از اونها بابت خرید وسایل تشکر میکنن ادریس بچه ها رو جمع میکنه و از خاطرات جوانی و عشق قدیمش میگه بعدش ادریس و سردار و امره و دنیز خداحافظی و میرن بگذریم شاموردیها همه در اتاق هستن اتاق سرده همه خودشون رو با پتو گرم میکنن اما نازلی که وارد اتاق میشه کسی تحویلش نمیگیره اما امینه میگه عزیزم سردت نیست برو پیش ادا و مایا زیر پتو گرم شو اول نمیخواست اما ناچار بود و قبول میکنه به نارین خبر میدن که سیبل مرده و همه شوکه میشن و همه با هم میرن بیمارستان اما بگم از ادم های کندال که با جاسازی اسلحه تو ماشین ادمهای گلیزار باعت دستگیری اونها به جرم حمل اسلحه میشن و اینکه کم کم عایشه و قاسم اماده دفن سیبل میشنعایشه ماتم زده و غریب با دیدن شاموردی ها غمش تازه میشه و با دیدن باران اون رو در اغوش میگیره و میگه تنهام نذار من بهت نیاز دارم ابرو بغل میکنه و زار زار گریه میکنه همه بهش تسلیت میگن و بهش میگن صبور باش قاسم و کندال دوباره با هم درگیر میشن اما این کندال بخاطر تهدید و درگیری موقتا میره بازداشت سیبل رو دوش باران و قاسم و سایر اشنا ها میبرن برای دفن عایشه داغون و دلشکسته و با کمک شاموردیها به سختی به سمت قبرستون میرن سیبل دفن میشه عایشه باورش نمیشه اما باید قبول کنه عایشه در اغوش امینه زار زار گریه میکنه و با چشمهای گریان از سیبل خداحافظی میکنه همه میرن اما قاسم میمونه و با سیبل دردودل میکنه و بعدش میره اما کندال در بازداشته و با اوز جروبحث میکنه و میگه من بی گناهم اما اوز تو گناهکاری اما به وقتش جواب باید بدی اما الان نه و حتی با باران هم درگیر میشه و میگه من فقط پسرم برای من مهمه اینو همه باید بفهمین اما بگم از راز بزرگ قدریه وقتی ادریس به ملاقاتش میاد قدریه بعد مقدمه چینی زیاد میگه تو یه پسر داری از من و اون هم کندال هستش البته ادریس شوکه میشه اما بین دو راهی که ایا من برم با کندال روبرو بشم ازلم بعد حالش خوب میشه اول میره خونه جدید و با نازلی روبرو میشه و نازلی به اون میگه همه رفتن مراسم تدفین سیبل و ازلم هم بیکار نمیمونه وقتی اوضاع خونه رو میبینه یه خرید کلی انجام میده تا خونه قیافه خودش رو عوض کنه یا به قول معروف بشه تو این خونه زندگی کرد شاموردیها وقتی وارد خوته میشن هم خوشحال میشن هم شوکه میشن اما وقتی متوجه میشن کار ازلم هستش بهش امیدوار میشن و اینکه وقتی خبر دفن سیبل رو به ازلم میگن امینه اون رو مقصر این اتفاقها میدونه که تو باعث مرگش شدی اما کسی نمیدونه ازلم تا اخرین لحظه پیش سیبل بود و تنهاش نگذاشت اما ازلم و قاسم و عایشه جویا حال مهدی میشن که دکتر میگه فعلن حالش خوبه اما مدتی باید,بستری باشه از طرف دیگه کندال ازاد میشه و مستقیم میره بیمارستان اما دوباره با قاسم و عایشه درگیر میشه.

خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس
خلاصه قسمت آخر سریال ترکی رز سیاه + عکس

باران هم تو لحظه های سخت عایشه رو تنها نمیذاره همراه اون هستش باران کندال رو از قاسم جدا میکنه و میگه فعلن برو عمو جان اما بگم شورش دوباره کارگرها که ادرس خونه جدید رو پیدا میکنن و همه هجوم میبرن به اونجا هر چند رضا و وکیل میخوان مانع بشن اما حریف انها نمیشن همه میرسن خونه شاموردیها از خرید ازلم خوشحال هستن اما تاوان کارگرها را باید شاوردیها بدهند ایا کندال از دست عایشه نجات پیدا میکند.

گردآوری: سایت تفریحی نماگرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا