[ type=”blue”]فهرست کامل از اسم های دخترانه فارسی – ایرانی زیبا و اصیل به ترتیب حروف الفبا که با حرف ن شروع می شود همراه معنی هر یک از اسم ها را در این مطلب خدمت شما عزیزان آماده کرده ایم.

پیشینه تاریخی افراد مشهور
برخی از افراد در تاریخ کشور نقش منفی داشتند و چون این اشخاص با نامشان در ذهن ما و تاریخ ثبت شده اند، زشتی شخصیت آنها ناخواسته به نام آنها نیز سرایت کرده است. مشاهده شده است که برخی از مردم اسم فرزندانشان را اسکندر و چنگیز میگذارند در حالی که این افراد در تاریخ دشمنان این مردم و کشور بودند بنابراین این اسمها تاثیر بدی بر روی رفتار و شخصیت افراد دارای آن نام می گذارند. اسم از نظر رفتاری دارای بار روانی و عاطفی برای اشخاص است. همانطور که نامهای مذهبی میتوانند در سرنوشت افراد نیز دخالت کنند، یا نامهایی که تداعی کننده بزرگان تاریخ کشور هستند تاثیر مثبتی در زندگی افراد دارای آن نام دارند، اسم های نامناسب نیز تاثیر منفی بر روی فرد می گذارند. اسم نامناسب در زمان کودکی باعث میشود فرد مورد تمسخر قرار گیرد و به انزوا برود. در حقیقت اسم نامناسب میتواند باعث سرخوردگی، گوشهگیری و انزوای فرد شود.طی سالهای اخیر استفاده از اسمهای دخترانه اصیل ایرانی بسیار رواج پیدا کرده است. خوشبختانه این تغییر در نگرش مردم تنوع زیادی در انتخاب نام برای نسل های آینده را بوجود آورده است و بسیاری از مردم که تمایل به استفاده از نامهای اصیل ایرانی دارند، پیش از انتخاب نام نیاز به دیدن لیست کاملی از نامهای اصیل ایرانی دارند که معنای آنها نیز آورده شده است دارند. در این مطلب می توانید لیست کاملی از نامهای دخترانه ایرانی که با حرف ن شروع می شوند را ببینید.
نامهای پیشنهادی نماگرد با حرف ن
نارین – نارگل – نارمیلا – نازان – نازگل – نازلی – نازنین – نازیلا – ناهید – نایریکا – نرگس – نرمین – نسترن – نکیسا – نگار – نگارین – نگین – نوا – نوژان – نوش آفرین – نوشا – نوشین – نهال – نیایش – نیکا – نیکو – نیکی – نیلیا – نجلا – نجوا – نسیم – نورا – نینا – نیروانا – نیلوفر – نادیا
فهرست موضوعی نامها و معانی
[rayfa_table type=”j3″]
[/rayfa_table]
[rayfa_table type=”j2″]
نام های دخترانه فارسی که با حرف ن شروع می شوند | |
نادره | مؤنث نادر، کمیاب، بی همتا، آنچه به ندرت یافت شود. |
نادره گفتار | نادره (عربی) + گفتار (فارسی) آن که گفتارهای پسندیده بیان می کند و کلامش بی همتاست. |
نادی | ندا دهنده، ندا کننده |
نادیا | امید، آرزو |
نادین | امید و آرزو |
نادیه | مؤنث نادی، ندادهنده، صدا کننده |
ناراین | از خدایان هندوهاست و به دفع فساد میکوشد. |
ناربن | درخت انار |
ناردانا | ناردانه، دانه انار |
ناردانه | ناردانا، دانه انار |
ناردخت | نار (عربی) + دخت (فارسی) دختر آتش |
ناردیس | مانند انار، نار (عربی) + دیس (فارسی) مانند آتش |
نارسیس | لاتین از یونانی، نرگس، نام جوانی زیباروی در اساطیر یونان که وقتی صورت خود را در آب دید عاشق خود شد و در آب پرید و غرق گشت و تبدیل به گل نرگس گردید. |
نارگل | گل سرخ انار |
نارگون | همانند سرخی آتش |
نارملا | شکوفه گل انار،به کسر میم |
نارمیلا | (اسمی ترکی-فارسی) شکوفه، غنچه، خصوصا شکوفه گل انار |
نارنج | میوه ای آبدار و ترش، از گونه مرکبات |
نارو | پرنده ای خوش آواز همانند بلبل |
نارون | درختی خوش اندام و پُربَرگ و سایه دار |
ناریا | قاصدک |
ناریکا | دختر مهربان لیست اسامی ایرانی |
نارین | منسوب به نار، تر و تازه |
نارینا | مرکب از نارین بعلاوه پسوند تأنیث، دختر ظریف، بانوی تر و تازه، همچنین دختر بر افروخته و آتشین |
نارینه | معنی اسم نارینه (ارمنی): ظریف؛ هم چنین اسم نارینه را در برخی منابع ترکیب نار + اینه می دانند که “نار” هم به معنی آتش و هم مخفف انار معنی شده است و اینه: (پسوند نسبت)؛ لذا در این صورت اسم نارینه مرکب فارسی-عربی و فارسی هم معنی شده است که معنی اول: منسوب به آتش و معنی دوم منسوب به انار است و می توان (به مجاز) سرخ گون و نیز زیبارو معنی شود. |
ناریه | آتشی، آتشین |
ناز | دوست داشتنی، نام گلی است کرشمه، غمزه نام دخترانه |
نازان | فخرکننده، نازکننده |
نازانتا | عشوه گر، طناز |
نازآفرید | آفریده ناز و زیبا |
نازآفرین | مرکب از ناز (زیبا) + آفرین (آفریننده)، نام همسر فتحعلی شاه قاجار |
نازبانو | بانوی زیبا و عشوه گر |
نازبو | ریحان |
نازپرور | از نام های برگزیده |
نازپری | آنکه مانند پری زیباست، نام دختر پادشاه خوارزم و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی |
نازجهان | موجب نازش و مباهات جهان |
نازخاتون | بانوی زیبا، نام دختر امیر کردستان در زمان پادشاهای الجایتو |
نازدار | آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس |
نازدانه | فرزند محبوب پدر و مادر، دردانه |
نازدخت | دختر زیبا و ناز |
نازدلبر | معشوق زیبا و جذاب، نام دختری در منظومه ویس و رامین |
نازرخ | دارای روی زیبا و لطیف |
نازک | نازنین و زیبا |
نازگل | دختری که مانند گل زیبا و لطیف و ناز است. |
نازگوهر | دارای گوهر زیبا، گوهر و سنگ زیبا و قیمتی |
نازگیتی | موجب نازش و مباهات گیتی |
نازلی | ناز (فارسی) + لی (ترکی) دارای ناز و عشوه، نام یکی از شهرهای ترکیه |
نازمهر | مهرناز، زیبا چون خورشیدن ام اصیل ایرانی |
نازنوش | زیبا و شیرین |
نازنین | بسیار دوست داشتنی، عزیز و گرامی، زیبا و ظریف، دارای ناز، نازک اندام |
نازنین چهر | دارای صورتی ظریف، زیبا و دوست داشتنی |
نازی | منسوب به ناز |
نازیاب | از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی |
نازیار | یار زیبا |
نازیک | نازی، منسوب به ناز |
نازیلا | دختر طناز و عشوه گر |
نازینه | منسوب به ناز |
ناژین | درخت نارون |
نافه | ماده ای با عطر نافذ و پایدار که زیر پوست شکم نوعی آهو به دست می آید. |
ناکتا | ناک (در گویش مازندران نوعی گلابی شیرین) + تا، شیرین مثل گلابی |
نانا | پدر و مادر، نعناع |
نانسی | نام شهری در فرانسه |
نانیسا | نام روستایی در نزدیکی مراغه |
ناهید | زهره، آناهیتا، پاک بانو، از شخصیتهای شاهنامه، نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ پادشاه کیانی |
ناوه | نام روستایی در نزدیکی خرم آباد |
نایریکا | از اسامی قدیمی ایرانی |
نائله | کسی که به مقصود رسیده و نائل آمده است، اسم همسر عثمان خلیفه سوم |
نبات | ماده خوراکی سفت، بلورین و شیرین |
نجلا | زنی که دارای چشمان درشت است. |
نجم | ستاره، نام سوره ای در قرآن کریم |
نجمه | مؤنث نجم، ستاره |
نجوا | سخن آهسته |
نجیبه | مؤنث نجیب، شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن |
نخستین | آغازین، اولین |
ندا | صدای بلند، فریاد، بانگ |
ندیمه | مؤنث ندیم، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان |
نرجس | معرب از فارسی، نرگس، نام همسر امام حسن عسگری (ع) و مادر حضرت مهدی (ع) |
نرجس خاتون | مرکب از نرجس (نرگس) و خاتون، لقب مادر حضرت مهدی عج الله فرجه الشریف |
نرسا | در اساطیر زوروانیه نام یکی از خدایان |
نرگس | (گرفته شده از یونانی) ، گلی خوشبو و زینتی با گلبرگ های سفید و زرد |
نرمین | منسوب به نرم، لطیف، مهربان |
نسا | زنان، نام سوره ای در قرآن کریم |
نساک | نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی |
نستر | نام راهبی همزمان با انوشیروان پادشاه ساسانی |
نسترن | گلی شبیه رز به رنگهای صورتی، سفید و زرد |
نسرین | گلی به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونه های نرگس است. |
نسرین مهر | زیبا و درخشان چون گل نسرین و خورشید |
نسرین نوش | زیبا چون گل نسرین و شیرین چون عسل، نام دختر پادشاه سقلاب و همسر بهرام گور پادشاه ساسانی |
نسیبه | دختر با اصل و نسب، بانوی اصیل، بانویی که در صدر اسلام در جنگ احد شرکت داشت و به آسیب دیدگان کمک می کرد. |
نسیم | بادملایم و خنک، باد بسیار آرام، بوی خوش |
نشمیل | زیبا |
نصیبه | سهم کسی از چیزی، بهره، سرنوشت، تقدیر |
نظاره | نگریستن، تماشا، نگاه کردن |
نعنا | نعناع، گیاهی کاشتنی و خوشبو |
نعناع | نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو |
نعیمه | مؤنث نعیم، نعمت، نرم و لطیف |
نغمه | آهنگ یا ملودی،آوازه |
نفیسا | بسیار ارزشمند، گران مایه |
نفیسه | مؤنث نفیس |
نقره | فلزی گرانبها، نرم و سفید که در ساختن زیورآلات، آینه، و… به کار می رود. |
نکهت | بوی خوش |
نکوزاد | از نام های برگزیده |
نکویار | از نام های برگزیده |
نکیسا | نام موسیقیدان مشهور در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی |
نگار | نقش، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی؛ معنی اسم نگار: ۱- (به معنی نگاشتن و نگاریدن)؛ نقش، تصویر؛ ۲- نگار (به مجاز) به معنی معشوق زیباروی و (در قدیم) (به مجاز) دختر یا زن زیباروی و هم چنین بت و صنم؛ ۳- هم چنین به معنی زیور و زینت؛ ۴- نقش نگین؛ ۵- (در قدیم) رنگین و منقش؛ ۶- (اَعلام) هم چنین نگار نام شهری در شهرستان بردسیر، در استان کرمان می باشد. |
نگارا | بانوی زیبا، دختر خوش چهره، کنایه از محبوب است. |
نگاربسته | نقشی که زنان با حنا بر دست و پای خود می بندند. نام اصیل فارسی |
نگارشید | نقش و نگار درخشان |
نگاره | نقش، شکل، تصویر |
نگارین | زیبا، آراسته، مزین |
نگین | سنگ قیمتی و زینتی که بر روی انگشتر، گوشواره، و جز آنها کار می گذارند. |
نگینا | موسیقی، آواز |
نگینه | نگین + های تشبیه،مانند نگین |
نهال | درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است. |
نهضت | حرکت، عزیمت |
نوا | صدای آهنگین، نغمه،آواز، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی |
نواآفرین | آفریننده نغمه و آواز |
نوازش | از روی مهربانی دست بر سر کسی کشیدن، چیزی را به آرامی و پیاپی لمس کردن، مهربانی و لطف، تسلی دادن و دلجویی کردن |
نوال | عطا، بخشش، بهره، نصیب |
نوباوه | کودک یا نوجوان، میوه ای که تازه رسیده باشد، میوه تازه و نورس |
نوبر | تر و تازه و جدید، شاداب نام پارسی |
نوبهار | آغاز فصل بهار، فصل بهار، نام آتشکده ای در بلخ |
نور | روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم |
نورا | نور (عربی) + ا (فارسی)، مؤنث انور درخشان، تابان |
نورافشان | نور (عربی) + افشان (فارسی) آنچه از خود نور و روشنایی منتشر می کند، نورپاش اسم دختر ایرانی |
نوران | نور (عربی) + ان (فارسی) مرکب از نور (روشنایی) + ان (پسوند اتصاف)، نام روستایی در نزدیکی اردبیل |
نورآفرین | نور (عربی) + آفرین (فارسی) آفریننده نور و روشنایی |
نورسته | تازه روییده، جوان، تازه بالغ شده |
نوری | نور (عربی) + ی (فارسی) منسوب به نور |
نورین | نور (عربی) + ین (فارسی) نورانی، نوری |
نوریه | منسوب به نور، درخشان |
نوژان | درخت صنوبر و کاج |
نوش آفرید | آفریده بی مرگ، آفریده جاوید |
نوش آفرین | جاویدان آفریده شده |
نوش آگین | به شهد و شکر آویخته، نوشین |
نوش لب | دارای لبی شیرین، شیرین لب |
نوشا | نیوشا، شنوا، شنونده |
نوشابه | آب گوارا، نام پادشاهی در سرزمین بردع |
نوشاد | نام شهری که زیبارویان آن معروف بوده اند. |
نوشان | نوشنده |
نوشزاد | زاده جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر انوشیروان پادشاه ساسانی |
نوشناز | دارای ناز و غمزه شیرین |
نوشه | انوشه،جاوید، زنده، شاد، خوشحال، خرم، گوارا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر بهرام بهرامیان و خواهر نرسی پادشاه ساسانی |
نوشید | مرکب از نو (تازه) + شید (خورشید)، نام مادر مانی دین آور معروف ایرانی |
نوشین | شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار |
نوشین لب | نوش لب، دارای لبی شیرین، شیرین لب |
نوشینه | نوشین،شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار |
نوگل | گلی که تازه شکفته شده است، دختر جوان |
نونا | برج حوت، نام مادر ابراهیم(ع) |
نونهال | نهال تازه، درخت جوان |
نیاز | حاجت،احتیاج |
نیالا | نام روستایی اطراف ساری |
نیان | نرم و لطیف |
نیایش | دعا به درگاه خداوند، ستایش، عبادت، پرستش و احترام نسبت به کسی |
نیتا | |
نیر | روشن، منور |
نیره | مؤنث نیر، منور و روشن اسم دختر اصیل |
نیروانا | آخرین مرحله سلوک در نزد “بودا” که مرحله محو شدن جنبه حیوانی وجود و رسیدن به کمال است. |
نیسا | نام همسر پادشاه کاپادوکیه |
نیشا | نشانه |
نیک اختر | دارای ستاره و طالع خوب و خوش، خوشبخت، سعادتمند |
نیک آفرید | آفریده خوب و نیکو |
نیک آفرین | آفریننده نیکی و خوبی |
نیک تاج | آن که تاج نیکو و خوب دارد. |
نیک تاش | (فارسی,ترکی) : نیک (فارسی) + تاش (ترکی) همتا و مانند نیکان |
نیک چهر | نیک چهره، خوبرو، نیکوروی، زیبا |
نیک چهره | نیکچهر،خوبرو، نیکوروی، زیبا |
نیک دخت | دختر خوب و نیکو |
نیک رخسار | آن که دارای چهره ای پاک و زیباست. |
نیک مهر | آن که دارای محبتی کامل و شایسته است. |
نیک یار | دوست مشفق |
نیکا | معنی اسم نیکا چه خوب است، خوشا، نام رودی در شمال ایران |
نیکتا | خوب، نیکو |
نیکچهر | از نام های برگزیده |
نیکچهره | از نام های برگزیده |
نیکدخت | از نام های برگزیده |
نیکرخ | از نام های برگزیده |
نیکروی | از نام های برگزیده |
نیکناز | آن که دارای عشوه و غمزه ای خوب و نیکوست. |
نیکو | خوب، زیبا اسم فارسی زیبا |
نیکو لقا | نیکو (فارسی) + لقا (عربی) زیبا رو، زیبا چهر |
نیلا | نیل (سنسکریت) + ا (فارسی) به رنگ نیل، نیلی؛ مشاهده معنی کامل: معنی اسم نیلا |
نیلاب | مجازا آبی ملایم و آرامش بخش. نام قدیم شهر جندی شاپور، همچنین مایعی آبی رنگ که در رنگرزی کاربرد دارد را می نامند. نام پسر |
نیلرام | اسم فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ |
نیلگون | نیل (سنسکریت) + گون (فارسی) به رنگ نیل، کبود، لاجوردی |
نیلوفر | گلی به رنگ سفید، کبود و زرد که مصرف دارویی دارد، همچنین نام یکی از جشن های باستانی ایرانیان (جشن نیلوفر) که در روز هفتم یا هشتم هر ماه برگزار می شد و هرکس که در این روز از پادشاه حاجتی می خواست برآورده میشد. |
نیلیا | به زنگ نیلی ، منسوب به نیلی ، مرکب از نیلی و الف نسبت |
نیمتاج | نیم (فارسی) + تاج (فارسی) تاج کوچک آراسته به جواهر |
نینا | زیبایی، خوش اندامی و ظرافت |
نیوان | نیواندخت،نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی |
نیواندخت | نیوان، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی |
نیوشا | شنوا، شنونده |
نیووند | نام گیاهی می باشد. |
[/rayfa_table]
[ type=”green”]توجه داشته باشید که با کلیک بر روی هر یک از نامها میتوانید معنای آن نام را به طور کامل مشاهده کنید. ضمنا با توجه به اینکه فهرست نامهای ایرانی همواره در دست ویرایش و بهبود است لطفا با راهنمایی های خود و نیز پیشنهاد اسامی جدید که در فهرست نیامده، از بخش نظرات ما را در جهت بهبود هر چه بیشتر لیست راهنمایی کنید.