روانشناسی

درک و شناخت بهتر خود و دیگران با کهن الگو ها

1/5 - (1 امتیاز)

کهن الگوها

 

آیا تاکنون به الگو های شخصیتی در زندگی روزمره تان توجه کرده اید؟ همه ی ما مجموعه ای از الگوهای مختلف شخسیتی هستیم ،هنگامی که پدری یا مادری میکنیم،هنگامی کهعشق می ورزیم، همسری میکنم،حساس و زود رنج هستیم،متنفر هستیم و هزاران نوع دیگر از حالات شخصیتی ما که گویای الگوهای مختلف موجود در شخصیتمان هستند و ما در طول زندگی خود از یکی از این الگوهای شخصیتی بیشتر از بقیه کمک میگیریم و در واقع جز اصلی ترین ویژگی های شخصیتمان شده است.

 

کهن الگوها
کهن الگوها

 

  ریشه ی لغوی کهن الگو :کهن الگو یا به عبارتی آرکی تایپ که  برگرفته از واژه یونانی آرکه تیپوس است در زبان یونانی به معنی مدل یا الگویی بوده است که چیزی را از روی آن می‌ساختند.

نظریه کهن الگوها یا آرکی تایپهای شخصیتی بر اساس تئوریهای کارل گوستاو یونگ روانشناس و متفکر سوئیسی شکل گرفته است.

یونگ را  به خاطر فعالیت هایش در روانشناسی و ارائه نظریاتی که تحت عنوان روانشناسی تحلیلی معروف است در کنار زیگموند فروید از پایه‌گذاران دانش نوین روانکاوی قلمداد می‌کنند. به تعبیر فریدا فوردهام پژوهشگر آثار یونگ: ”هرچه فروید ناگفته گذاشته یونگ تکمیل کرده است“. وی که مطالعات خود را بیشتر در بخش ناخودآگاه ذهن متمرکز کرده بود، برای آن دو گونه در نظر گرفت: ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی. ناخودآگاه جمعی میراثی است از دوره های نخستین زندگی بشر که در حافظه تاریخی انسانها ثبت شده است و همه مردم در آن سهیم هستند.

کهن الگوها
کهن الگوها

دیدگاه یونگ:یونگ پس از پرداختن به ناخودآگاه جمعی، نظریه آرکی تایپها یا کهن الگوها را به منظور روشن کردن اجزای شخصیت ارائه داد. به عقیده او آرکی تایپ، افکار غریزی و مادرزادی و تمایل به رفتارهایی است که انسان‌ها بر طبق الگوهای از پیش تعیین شده انجام می‌دهند. به عبارت دیگر، آرکی ‌تایپ تصاویر و رسوباتی است که بر اثر تجربه‌های مکرر پدران باستانی به ناخودآگاه بشر راه یافته است. آن بخش از رفتار هایی که اجداد اولیه با تکرار آنها باعث شده اند که اکنون آن رفتارها بصورت غریزی در همه انسانها فارغ از رنگ و نژاد بروز کنند. در واقع آرکی تایپ یا کهن الگو محتویات ناخودآگاه جمعی است که در همه انسانها مشابه است.

بر اساس دیدگاه یونگ، خودآگاهی که ظاهرا شرط لازم انسانیت است، فقط نوک کوه یخی است. زیر آگاهی، سطح بسیار بزرگ تری وجود دارد که در آن خاطرات، احساسات و رفتارهای فردی فراموش شده یا سرکوب شده وجود دارد که یونگ آن را ناخودآگاه فردی می داند. در زیر ناخودآگاه فردی دریای ژرف ناخودآگاه جمعی وجود دارد، دریایی بسیار بزرگ و باستانی که سرشار از همه تصاویر و رفتارهایی است که در طول تاریخ بارها و بارها تکرار شده اند. این تاریخ تنها شامل انسانها نمی شود، بلکه شامل خود زندگی است. همانطور که یونگ می گوید : “هر چقدر بیشتر وارد عمق روان شوی، بستر گسترده تر می شود”.

یونگ به تکراری و عمومی بودن شخصیتها و رویدادهای زندگی در انسانها پی برد. وی به این نتیجه رسید که افسانه های تاریخی که در فرهنگهای مختلف وجود دارند با روشهای نمادین تجربیات درونی مردم را به نسلهای بعد انتقال می دهند و این داستانها که به کرات در هنر و ادبیات نقاط مختلف جهان مطرح شده اند، ساختار زندگی ما را شکل می بخشند. در تمامی این داستانها تعداد کمی الگوهای اصلی وجود دارند.
ما مجموعه ای از آرکتایپ ها هستیم یعنی مجموعه ای از الگوهای مختلف شخصیتی.
وقتی مادری یا پدری می کنیم
وقتی همسری می کنیم
وقتی عشق می ورزیم
وقتی در شغلهای کلیدی هستیم
وقتی حساس و زود رنجیم
وقتی مجبوریم مرگ عزیزی را تحمل کنیم
وقتی دوست می داریم
متنفریم
و یا …
در هر کدام از این حالات ما از یکی از آرکتایپهای شخصیتمان بیشتر از بقیه کمک می گیریم.
آنچه مهم است، شناسایی آرکتایپها و ایجاد تعادل در روان انسان است.

شما با شناخت این الگوهای باستانی، منطق و فلسفه زندگی خود را بهتر درک می کنید. کهن الگوهای هر فرد مهمترین نیازها و خواسته های زندگی وی را نشان می دهند. درک و شناخت آنها شما را با استعدادهای نهفته خود آشنا کرده، دلیل و ارزشهای اصلی زندگی تان را به شما نشان می دهد و در ارتباط و درک بیشتر دیگران به شما کمک می کند.

با آزمون کهن الگوها، آرکی تایپهای غالب و آرکی تایپهای سرکوب شده درون خود را شناخته و به علت اصلی مشکلات خود و اطرافیانتان پی می برید. سپس می توانید با تمرین و کنترل خود، آرکی تایپهای غالب خود را متعادل ساخته و آرکی تایپهای سرکوب شده خود را تقویت نمایید تا به تعادل در تمامی جنبه های زندگی دست یابید.

 

آیا میدانید رفتار روزمره ی شما شخصیت شما را آشکار میکند؟

شخصیت شناسی از روی شکل بینی

انواع رفتارهای کودکان

اختلال پارانویید یا شک و بدبینی و درمان پارانویاها

یادگیری و بازدهی بیشترمطالب به کمک تصویر سازی ذهن

یک دیدگاه

  1. عدم درک زن و فروپاشی خانواده

    همینکه مرد پس از هزاران سال همزیستی و همخوابگی با زن حتی یک حرف حساب در باره زن ندارد و کل فلسفه های مردانه در باره زن مُهر سکوت و گاه فحاشی بر لب دارد ولی در عوض خداوند را در پشت آسمان هفتم درک کرده است سندی لازم و کافی بر حماقت مرد است. و اینکه خدای فلسفی مرد اصلاً چه موجودی است که پس از هزاران سال اثبات شدن به ناگاه نفی و نابود شد.

    اگر مرد توانسته بود به سوی درک زن گام بردارد خانواده به سوی فروپاشی نمی رفت و اماکن فساد مستمراً رونق نمی یافت و مبدل به یکی از مهمترین ارکان این تمدن مردانه نمی شد.

    تمدن مردانه تمدنی تماماً احمقانه است. این حماقت امروزه از همه جای این تمدن می بارد، تمدنی که در همه ارکان و اجزایش به سوی خود – براندازی و خود – مسخرگی می رود….

    استاد علی اکبر خانجانی

    کتاب فلسفه وجودی مرد ص ۵۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا