نامها و معانی

اسمهای دخترانه کردی اصیل و زیبا + نام های جدید کردی

3.7/5 - (49 امتیاز)

[ type=”blue”]در این بخش از مجموعه نام های ایرانی فهرست کاملی از اسمهای پسرانه کردی را همراه با معنی برای شما عزیزان آماده کرده ایم.

اسمهای پسرانه کردی + معنای نامهای دخترانه کردی
اسمهای دخترانه کردی + معنای نامهای پسرانه کردی

امیدواریم شما عزیزان به خصوص مردم خون گرم کرد ایرانی و همه دوست داران نامهای کردی از نامهای اماده شده زیر استفاده نمایید.

 

فهرست موضوعی نامها و معانی

[rayfa_table type=”j3″]
اسم های پسرانه اسم های دخترانه
اسم های پسرانه فارسی اسم های دخترانه فارسی
اسم های پسرانه ترکی اسم های دخترانه ترکی
اسم های پسرانه کردی اسم های دخترانه کردی
اسم های پسرانه لری اسم های دخترانه لری
اسم های پسرانه عربی اسم های دخترانه عربی
اسم های پسرانه بلوچی اسم های دخترانه بلوچی
اسم های پسرانه ترکمنی اسم های دخترانه ترکمنی
اسم های پسرانه گیلکی اسم های دخترانه گیلکی
اسم های پسرانه مازنی اسم های دخترانه مازنی
اسم های پسرانه سیستانی اسم های دخترانه سیستانی
اسم های پسرانه یونانی اسم های دخترانه یونانی
اسم های پسرانه عبری اسم های دخترانه عبری
[/rayfa_table] [rayfa_table type=”j5″]
اسم کردی معنی اسم
ارینا آرینا ، آریایی نژاد – از نسل آریایی
اسرین اشک
اوین عشق
اوینار عشق و دوست داشتن در حد کمال، عشق آتشین
ایوان ایوان، تراس
آروا نام فرشته ای در آیین زرتشت
آسکی آهو،کنایه از زیبایی و دلفریبی
آگرین ایل زیبا
آلند اولین پرتو خورشید
آوات آرزو،خواسته
آوین عشق
آوینا عشق
آیرین آتشین
با یخ پایداری ، ارزش، قدر
بابان خانهپدری ، نام عشیرهایی درکردستان ، نام منطقهای در کردستان ، لقب چند تن از احکام سلسله ‏بابان ، از چهرههای معاصر ادبیات کرد «شکرالله بابان»
بابیلان لفظ نوازش دختر کوچک از روی محبت
باپیو بادسنج
باتوف نام گیاهی است با گلهای قرمز رنگ
باتینک غنچه تازه ‏شکفته
باتینوک آلاله
بادا
بادر جوڵانهوهی با ،فریشتهی بهڒێو بهری بامساوی با  حرکت باد ،فریشته مأمور باد
بارنگ ریزش باران همراه باد
بارو نام آهنگی
باروشه بادبزن
باریز میوهایی که ‏به ‏وسیله ‏باد از درخت کنده می‏شود
باریزان رواج ، برکت
بارین باریدن
بازان جمع «باز» پرنده شکاری ، نام روستایی در کردستان ، در حال باختن،‌ بازنده
بازنه النگو
بازور نام پرندهایی کوچک خاکستری رنگ
باژوران جنوبیها ، طایفهایی از کردها
باژیر شهر
باژیلان محل وزش باد ، قبیلهایی از کردها که در اطراف خانقین سکونت دارند
باستینگ گل نو شکفته
باسکار قدرتمند ، توانمند در بحث و استدلال
باشن خوب است. عالی است
باشیلا خانه ‏به ‏دوش
باغان چند باغ میوه که ‏در کنار یکدیگر قرار دارند ، نام روستایی در کردستان
باکوت میوهایی که ‏توسط باد ریخته باشد
بالین کمکی دیوار و ستون ، چوبی که ‏پشت در نهند، کلون
بانه فلات، نام شهری در استان کردستان
بانواز باخبر ساختن مردم با صدای بلند
بانوورام بانورام
بانیا بانیا
باوان بابان ، خانه ‏پدری
باوشین پنکه، بادبزن
باوند اصیل ، خانوادهایی معروف از کردها کهدر شمال ایران حکومتی پایه ‏نهادند
باوێژان باوِژان
باوین صاحب ، از قبایل پراکندهکرد
بترخ قیمتی
بتمان نام رودخانهای در کردستان
بتین پرحرارت ، قدرتمند
بچکول کوچک
بختان بد شانسی
بختوان مدینه ‏فاضله
بختور بهروز، کامران،دارای روزگار خوش
بخشین عفو کردن
براژنگ مژه
برزی جای بلند، سکو ، کنایه ‏از بلند قامت
برزین باشکوه ، نام یکی از سرداران کیکاوس شاه ماد ،نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت
برژان کار
برژنگ مژه
برژول برژانگ، پرز گل گندم یا جو
برسیل نوعی گرد نان
برشیو عصرانه
برف آب آبی که ‏از ذوب شدن برف سرازیر می‏شود و جویباری تشکیل می‏دهد
برقه درخشیدن جسمی در مقابل تابش اشعه آفتاب یا هر چیز دیگر
بریا واژه ای کاش
بریار قرار، عهد
برینداره آمبولانس
بریوان دختری که گوسفندان بازگشته از چراگاه را صدا میزند.
بزان شکست دهنده،نام روستایی
بژدار سهامدار، شریک
بژن قد و بالا
بژوار نوعی درخت سخت و خیلی محکم شبیه ‏آبنوس
بژول نگا «برژانگ»
بژوین نگا «بژوار»
بژیو قوت، مایه زندگی
بشدار سهیم، شریک
بشکو شرکت سهامی
بفران معصوم و روپاک مانند برف
بفرانبار هنگام باریدن برف ، نام اولین ماه زمستان، دی ماه
بکیل شخم زن
بلار آدم شوخ طبع
بلالوک آلوبالو
بلنجه خرامان، صاحب خرام ، نوعی گل خوشبو وخوشرنگ
بلواژ آبگینه
بلیسه لهیب، شراره
بلین عهد، قرار
بناز نازنین
بنان عنفوان
بناو نوعی درخت محکم و سخت که به خاطر سنگینی به زیر آب فرو می‏رود
بناوان کدبانو، خانهدار
بنفش کبود رنگ
بنگین زندانی ابد
بنن شاه کوه، جای سخت درکوه
بنین نوعی گیاهی خوراکی که در بهار می‏روید
بهار نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان ، شکوفه درختان خانواده مرکبات ، کنایه از لطافت و زیبایی ، نام شهری در کردستان ، مرکز کردستان در دوره ‏سلجوقی ، لقب شاعر و نویسنده ‏و محقق کرد «ملک الشعرای بهار»
به‌دڵ بَردل: محبوب
به‌ده‌و بَدَو: زیبا
به‌رافین بَرافین
به‌رامه بَرامه: بوی خوش
به‌ربانگ بَربانگ: افطار
به‌رسنا بَسنا:
به‌رسین بَرسین:
به‌رکه‌ن بَرکن
به‌رما بَرما
به‌روار بَروار: نام کوهستانی در کردستان
به‌ژنا بَژنا
به‌ژین بَژین
به‌سیله بَسیله
به‌فران بفران: برفان
به‌فرین بَفرین: برفی
به‌ناز بَناز: نازنین
به‌نه‌ده‌ن بَندَن: کوه
به‌هیا بَهیا
به‌وران بَوران
به‌یان بَیان: بامداد
بورچین مرغابی ماده
بوکان زیبارویان ، عروسها ، نام شهری در کردستان
بوکبویانی نو عروس
بوکین خیمه ‏شب بازی
بونخوش خوشبو
بوندار دارای بوی خوش
بوین خوشبو
بۆژانه بُژانه: گلی خوشرنگ
بۆکان زیبارویان، عروسها، نامی شهری کُردنشین در کردستان ایران[۱]
بۆنه  بُنه: مناسبت

بیریفان

شیردوش
بێژا بِژا
بێژان بِژان
بێژین بِژین
بێستان بِستان: بوستان
بێشه‌نگ بِشَنگ
بی توش همیشه ‏سایه
بی خال بی نشان
بی خم آرامش
بی وینه بی نظیر
بیاره بیاره
بیان بامداد، پگاه
بیانه نگا « بهیان»
بیبون گلی وحشی کهدر کوهستانهای کردستان فراوان سبز می‏شود، بابونه
بیچم هیئت ،سیما
بیری زنی که شیر می دوشد
بیریفان دوشیدن شیر گوسفند توسط دختران در کوهستان هنگام بهار
بیسان جالیز
بیستان جالیز
بیسو بی گمان ، کمینگاه ‏شکارچی
بیشو بی حد، بی اندازه
بیکژ هموار، صاف
بیکن بدون رقیب، یگانه
بیگرد بدون رقیب ، کنایه ‏از بسیار زیبا
بیلو جویبار کوتاه ‏مدت
بینور دیدنی
بینیار بیننده
بیور بی بهره ، عدد میلیون در ریاضی
بیوی انسان بی آزار ، سلامت
پاراو
پاکان نیکان
پاکانه پاکانه: تبرئه، مبری
پاکاو پاکاو
پاکینه پاکینه
پرزین پرچینی از گلهای ریز به دور باغات
پرشنگ قطره های آب که پاشیده می شود -اشعهٔ خورشید
پرنگ هم به ضم پ و هم به کسر پ خوانده می شود، برق شمشیر ، نور و فروق گوهر ، برقو تلألو هر چیز ، نوعی فلز مرکب از مس و روی و برنج
پرووشه پُروشه: دانه‌های ریز برف
پڕژین پُرژین
پڕناز پُرناز
پژال جوانه نازک ، شاخه های تازه روییده و ریز درختان
په یمان به یه که وه بون
په‌رژین پَرژین: پرچین
په‌رگوڵ پَرگُل
په‌ره‌نگ پَرَنگ
په‌روه پَروه
په‌ژنا پَژنا
په‌سار پَسار
په‌سنۆ پَسنو
په‌سیره پَسیره
په‌لشین پَلْشین
په‌له‌ک پَلَک
پێتۆ پیتو
پێلوو پِلو
پیفۆک پیفُک
تارا ستاره، اصل این واژه بابلی است که به زبان هندی و زبان فارسی راه یافته
تانیا تالار – تهنیا – دختر تنها
ترلال زیبا، نوعی اسب
ترووسکه براق
توار نوعی ریسمان و کردی به معنای پرنده، نام محلی در دوسیور کشور فرانسه
تووشیار اشعهٔ خورشید
جانام ضمیر دستوری
جیهان
چاوجوان زیباچشم
چاوره‌ش سیه‌چشم
چرو جوانه
چکاوک نام پرنده‌ای
چنور نام گلی خوشبو
چوپی نوعی رقص کردی
چوک چشمه
چیا اسم دخترانه و پسرانه، کوهستان بلند، سرد و خنک، اسم چشمه‌ای در شهر نودشه
چیاکو کوه بلند
چیمه‌ن سبزه و طبیعت
خه‌زال غزال
خه‌زیم
خوزگه آرزو، حسرت، اسم مشترک
خوناو باران آهسته و دلپذیر
دامینه دامنهٔ کوه
دانژه غنچه گل نیمه باز
دایان مادر، جمع مادران، دایه
دژئاگر آتش قلعه
دلدار عاشق-زنده دل-تخلص شاعر
دلژین باصفا زندگی کردن
دلنیا دلگرم و مطمئن
دلووان مهربان ، دختر مهربان ، بانوی با محبت
دلینا مطمئن
دیانا اسم دخترانه نام شهری درعراق، نام الهه رومی
دیلان نوعی رقص کردی
دیمه‌ن چشم‌انداز
دینا پسندیده
رازاوه آراسته، تروتمیز
راژِیس درست کارترین
راژانه نام گیاهی داروی
راهین آموزنده
رژان روژان – روزها ایام
روجا  آفتاب، منسوب به روز، زیبارو و آفتاب چهره
روژ خورشید – روز
روژا روزها
روژان روزها، روزان
روژانو روز نو ، روز تازه ، آفتاب تازه سر زده
روژآوا غروب، غرب
روژبین راهنما و هدایت کننده روز
روژدا طلوع خورشید مادر زندگی
روژه الماس
روژیا روز ، روشنایی – یکی از روزها، اسم مشترک
روژیار میانجی روز و روشنایی -آفتاب، خورشید
روژیتا مانند روز و روشنی
روژین مانند روز، روشن
روژینا چشم انداز روشنایی، روژین
روژییار روزگار
روناک روشن
روناهی تابناک
روناو آب زلال
رونیا بر وزن گونیا ، آنکه چهره اش مثل نیاکانش است ، اصیل و با نژاد. در کردی به معنای روشنایی
رونیاس روناس
رویسا چشمه روشن
ریژنه باران تند در هنگام آفتاب
ریژین هوش
زارا پسندیده
زانا دانا
زریان بادجنوبیعنی: بهمن
زوزان
زیرین
زیوین نقره ای، نقره گون
ژالانه گیاهی زیبا و خودرو
ژاله
ژاوه نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی
ژه نیار
ژوان زمان، میعاد، ملاقات – میعاد گاه عاشق و معشوق
ژیا زنده
ژیانا زندگی، حیات
ژیکان زیبا و آرامش بخش – مرکب از ژیک (قطره باران) + پسوند نسبت
ژیلا
ژیله
ژین زندگی
ژینا زندگی بخش
ژینو ژینا ، زندگی بخش
ژینوس
ژیوار نام کوهی در اورامان – زی بان/بانی زندگی
ژیوا زندگیداراز ریشه کردی هورامی
سادیا
سارال نام روستایی در نزدیکی سنندج
ساریژ
ساریسا کوشا
سارینا
سازان
سامینه ماهر
سانا آسان
سایان منسوب به سایه ، رشته کوهی در آسیای مرکزی ، نام روستایی در نزدیکی همدان
سایدا
سایمان سایمان در کردی به معنی مانند سایه ودر ترکی به معنی خوان بزرگ،محاسب میباشد.
ستران
سرکوت سربلند. پیروز
سروشت طبیعت
سروه نسیم صبحگاهی
سکالا
سنور مرز
سه‌یران
سوزان
سوژین
سوکار نام کوهستانی در کردستان
سولاف آبشارکوچک
سوماً روشنایی
شاران گردنبند درست شده از بادام
شانا باد ملایم
شاه زنان زن زیبا- زن شاه- زیباترین زن
شاهین پرنده شکارچی
شاین بر وزن فاعل ، شاهدانه
شلیر  سوسن – لاله
شمامه رایحه و بوی خوش. در کردی نام میوه ای است
شنه نسیم آرام و دلپذیر بهاری
شنو نسیم / اشنویه
شنیان وزیدن نسیم، آرزو کردن، خنده نوزاد
شه‌پول موج، آبخیز
شه‌رمین شرمگین، با شرم و حیا
شه‌مال توفان
شه‌مام طالبی کوچکی که بسیار زیبا و خوش بو است
شه‌وبو شب بو، نام گل
شوانه گله بان، چوپان
شوخان مساوی با شوخ و شنگ
شونا نوعی گیاه، اثر
شیلان نام نوعی درخت – نسترن
شیلر به فتح شین ، شلیل ، میوه ای خوشبو گوارا و آبدار شبیه شفتآلو و هلو
شینا قدرتمند
فرزانه بسیار دانا
فرمیسک اشک چشم
فینک مساوی با خنک و دلچسب
ڤیان مساوی با عشق
قاسپه مساوی با آواز کبک
کازیوه به معنای باد خنک و سرد اول صبح، سپیدی صبح که افق را فرا می‌گیرد
کالێ دختر چشم آبی با گیسوان طلایی
کانی مساوی با چشمه
کانیا منسوب به کانی (چشمه)، ویژگی کسی که زایا و بارور است. سرچشمه
کانیاو چشمه اب
کژال غزال ، دختری با چشمان زیبا -آهو، گونه‌ای از واژه خه‌زالمساوی با غزال، اصل این واژه عربی است.
کوچیار یارکوتاه قد
کوردستان مساوی با کردستان
کویستان مساوی با کوهستان
کیژان جمع دختران
گزنگ پرتو خورشید
گلاره مردمک چشم – به معنی هردو چشم هم بکار می رود
گلاره چشم، حبهٔ انگور
گلاریس زلف تابیده، موی بافته شده به زیبایی و آراستگی
گلاویز ستاره سهیل ، به کسر گاف
گلباش از نامهای رایج میان زنان کرد
گه‌لاویژ ستاره شباهنگ، نوعی ستاره که درشبهای تابستان نمایان می‌شود
گولاله لاله، گل
گولی یک گل
گیوا جذاب و گیرا
لار طناز
ماسا زیبا و درخشنده مثل ماه
مانک مانگ، ماه
مانگ مانک، ماه
مانوشا نام یکی از کوههای سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد
مانوشاک بنفشه، نام خواهر منوچهر پادشاه پیشدادی
مزگین مژده
مژان مژگان، مژه
مستوره پاکدامن پوشیده پارسا پنهان
مه ترا باران
مهرایین
میدیا سرزمین ماد؛ اسم ایرانی زیبا
ناریا قاصدک
نازار دوست داشتنی
ناسکول
ناسکی
نالین
نساره
نشمیل زیبا
نظیر
نه شمین
نه‌رمین دلپذیر، مهربان
نه‌شمیل زیبا و دلکش، خوشگل، زیبا اندام
نوژین زندگی جدید
نیاز دعا
نیان رفیق -شریک زندگی -لطیف، دلپذیر
نیشا نشانه
نیشتمان میهن، دیار
نینا اینها
هالان ویژیگی دختر به لخاظ زیبایی، سروصدا
هانا پناه، امید،نفس، فریاد
هانه تحریک کردن، سرچشمه، چشمه
هاوین تابستان
هایا به هورامی هوشیار، زیرک و باهوش، دانا. اسم دختر هم هست.
هراله  هلاله معنی اسم: آلاله
هستنوه قیام تودهمردم
هفدن وزن شعر
هفیان آرام گرفتن
هگبه رهآورد، هدیهسفر، خورجین
هلاله گلی زرد رنگ خوشبو ، آلاله ، جارزدن، با خبر ساختن
هلپرین رقصیدن
هموند اعضاء
هنار انار
هورا درکردی غوغا و در اوستایی به معنایی نوشیدنی مست کننده یاد شده است.
هوران آفتاب
هورشید خورشید
هوری نور خورشید
هورین صدای جریان شدید آب
هوژین آموختن
هوما مرغ سعادت، فرخنده
هومان خودمان
هونراوه کنایهاز کلام منظوم
هونیا شعر
هیدی آرام، صبور
هیدیکا آرام.یواش ، به آهستگی
هیران قرار
هیرو گل ختمی
هیزان نیرومند، توانا
هیژان ارزیدن ، جنبیدن
هیشو خوشه
هیلان آشیانه، مکان آرامش
هیمو پاک دامن
هینا ماهر
هینان آوردن
هیوا اگر روی پسرگذاشته شود به معنی امید است و اگر روی دختر گذاشته شود به معنی آرزو هست. تلفظ: hivā کردی، hiwā امید
هیوان ایوان. تراس
وارش بارش
وانیار با سواد ،فارغ التحصیل
وچان زمان استراحت کوتاه
وردی کوچک، ریز‏نقش
وریا آگاه
وریشه درخشش، برق
وش خواستن
وشان ، افشان، کاشتن ، تکان شدید
وشن خوب است
ولان مکانی که گل زرد بسیار داشته باشد
وناز با وقار
وندا زن و دختر باسواد
ونوش گل بنفشه
وه نه وشه نوعی گل
وهار فصل بهار
ویان دلربا ، محبت، علاقه، عشق
ویانا فرزانگی
وینه تصویر، عکس، منظره، اسم کردی زیبا
یکمال ثروت تقسیم نشده، دوست جان‏جانی
یکیتی اتحاد
ئادار آدار
ئادان زمین حاصلخیز
ئاران آران: قشلاق
ئاردا آردا: نام فرشته‌ای در آیین زردشت
ئارژه‌ن آرژَن
ئارگۆن آرگُن: به رنگ آتش
ئاریمان آریمان
ئارینا آرینا: آریایی
ئاژار آژار: محصول زمین
ئاژنا آژنا
ئاژوان آژوان
ئاژین آژین: زِبر
ئاساره آساره: ستاره
ئاسکۆڵ آسکُل: بچه آهو
ئاسمین آسْمین: یاسمین
ئاشتی آشتی
ئاشناو آشْناو
ئاڤان آوان: نام کوهستانی در کردستان
ئاڤبین آوبین
ئاڤزه‌ن آوزَن
ئاڤشین آوشین
ئاڤین آوین
ئاگرین آگرین: آتشین
ئالشک آلِشک: شب‌بو
ئالووس آلوس
ئالیا آلیا: غنچهٔ گل
ئالین آلین
ئاڵا آلا: پرچم
ئاماژه آماژه: اشاره
ئامێز آمِز: آغوش
ئایرین آیرین: آتشین
ئه‌توون اَتون
ئه‌دگار اَدگار
ئه‌رده‌لان اَردلان: نام ولایتی در کردستان
ئه‌رده‌م اَردَم
ئه‌رمین اَرمین
ئه‌رنه‌واز اَرنَواز
ئه‌زموون اَزمون: امتحان
ئه‌ژین اَژین
ئه‌ستی اَستی
ئه‌سرین اَسرین: اشکین
ئه‌له‌گه‌ز اَلَگَز
ئه‌نوا اَنوا: پناه
ئه‌ورین اَوْرین
ئه‌وین، ئه‌ڤین اَوین: عشق
ئێلیان اِلیان
ئینانا اینانا: الههٔ عشق
[/rayfa_table]

[ type=”green”]در صورتی که نام دخترانه کردی مد نظر شما هست که در لیست آورده نشده است لطفا در بخش نظرات آن را بنویسید تا در اسرع وقت نام مورد نظر همراه با معنا و توضیحات آن به لیست اسامی دخترانه کردی اضافه گردد و به تکمیل کاملترین فهرست نامهای اقوام ایرانی کمک نمایید

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا