نامها و معانی

زیباترین اسم های پسرانه ترکی با گ + معنی نامهای اصیل ترکی

4.1/5 - (40 امتیاز)

اسمهای پسرانه ترکی با حرف گ + معنای نامهای ترکی

زیباترین اسم های پسرانه ترکی با گ + معنی
زیباترین اسم های پسرانه ترکی با گ + معنی

 

اسم های اصیل پسرانه ترکی با حرف گ

اسم/نام ریشه نام معنی اسم
گدیک ترکی (Gədik) گردنه. فرصت. احتیاج. نقش. امتیاز.
گدیل ترکی (Gədil) جوال بزرگ یا کوچک.
گدیم ترکی (Gədim) لباس. کمربند.
گردی ترکی (Gərdi) کرت. خرد و ریزهای رشته. مولّد.
گرل ترکی (Gərəl) تصمیم. کامل. هماهنگ.
گرمن ترکی (Gərmən) حصار. دژ. استحکام.لتف. تخته چادری که در اطراف چادر اصلی کشیده و بسته میشود.
گرن ترکی (Gərən) بار. دفعه. شوره زار. هوای کمی ابری. شاخه جدا و خشکیده درخت. پراکندگی گله. تلخ بی مزه(آب).
گریش ترکی (Gəriş) غیرت. کشش. طناب. مقاومت. قلّه.
گرین ترکی (Gərin) ابر. کشیده. مجذوب. سنگین. دراز.
گزر ترکی (Gəzər) گَردان. جسور. سرفراز. ماجراجو. روح. جن. شبح. هویج.
گزل ترکی (Gəzəl) پوست انار. برگ خشک افتاده درخت. گیاهی که ریشهاش برای رنگ آمیزی بکاررود.
گزمت ترکی (Gəzmət) وقت. زمان.
گزمل ترکی (Gəzməl) پارچه. قماش.
گزمن ترکی (Gəzmən) گردش کننده.
گلبر ترکی (Gəlbər) مغرور. گشاد(شلوار).
گلش ترکی (Gələş) آینده.
گلمیش ترکی (Gəlmiş) وارد شده. آمده.
گلیر ترکی (Gəlir) درآمد. عایدی. سود. منفعت. علامت جمع.
گلیش ترکی (Gəliş) مشی. طرز راه رفتن. رفتار. درآمد عایدی. دل. منظره. نما. نیم پرده نمایش.
گمین ترکی (Gəmin) پهلوزنی. مراقبت.
گنجه ترکی (Gəncə) کشو. قفسه. مشاطه. یئنگه. طفلی که از پیر کهنسال به دنیا آید. فرزند. نوعی روسری ابریشمی. شهری مشهور در آذربایجان.
گنش ترکی (Gənəş) ارشاد. مشورت.
گوجوم ترکی (Gücüm) نیرو. قدرت.
گودر ترکی (Güdər) هدف. مراد. عمل. خواسته. دقت. سطر.
گودوم ترکی (Güdüm) نگهبانی. پایش. مأل. آرامش. مشغله.
گورشاد ترکی (Gür şad) رگبار. باران تند و سیل آسا. تگرگ. مأمور دلاور. قهرمان تاریخی ترک.
گورگون ترکی (Gürgün) دلاور. سالم. شاداب.
گولخان ترکی (Gül xan) زیبا چون گل و والا.
گولدون ترکی (Güldün) غنچه.
گولر ترکی (Gülər) خندان. متبسم.
گولن ترکی (Gülən) خندان. خوشبخت.
گولوش ترکی (Gülüş) طرز خنده. خنده.
گولوم ترکی (Gülüm) لبخند. کمدی.
گوموش ترکی (Gümüş) نقره. سیم. فضّه. نوجوان دلنشین.
گون خان ترکی (Gün xan) فرمانروای خورشید. زیبا چون خورشید و والا چون خان.
گون دنیز ترکی (Gün dəniz) زیبا چون خورشید و بزرگ چون دریا.
گون دوْغدو ترکی (Gün doğdu) زاییده چون آفتاب. محل طلوع آفتاب. گل آفتابگردان. باد شرقی. روستایی در اوجان.
گوندش ترکی (Gündəş) هوو. هریک از دو یا چند زنی که دارای شوهر مشترک باشند. دو حادثه که در یک روز اتفاق بیفتند. نیمروز. ظهر.
گوندم ترکی (Gündəm) برنامه کار روزانه. روزنامه. ملایم.
گوندوز ترکی (Gündüz) روز. صبح. از طلوع تا غروب آفتاب.
گونسل ترکی (Günsəl) زیبا چون آفتاب.
گونشن ترکی (Günşən)کامروا.
گونم ترکی (Günəm) برادر.
گوون ترکی (Güvən) اعتماد. دلگرمی. اتکاء. اطمینان. مباهات. افتخار. امان. آلبالوی وحشی.
گؤرکم ترکی (Görkəm) ظاهر. نما. چشم انداز. حالت.
گؤرکن ترکی (Görkən) نیکو. هنری. ارزشمند.
گؤروش ترکی (Görüş) دیدار. نقطه نظر. نگرش. دیدگاه. بینش. نقطه نظر. مسابقه دوستانه. جهان بینی. نظریه. کُشتی. زیارت. جهت. دوست. آشنا.
گؤروم ترکی (Görüm) منظره. نظر. نقطه نظر. فال. طالع. بینایی. ظاهر. وضعیت. حد بینایی. خواهر زن یا شوهر. هیکل. زیبا. خودپسند. ← گؤرکم.
گؤرون ترکی (Görün) ظن. گمان.
گؤزر ترکی (Gözər) الک بزرگ خرمن. رفتار. تدبیر. معبر.
گؤزن ترکی (Gözən) انبار. چشمه زار. جذاب. خوشایند. رفو. خاص. ممتاز.
گؤیمن ترکی (Göymən) خدایی.
گیرگین ترکی (Girgin) فعال. پرکار. فضول. زرنگ. جذاب. گیرا. خلیج.
گیریش ترکی (Giriş) ورود. طرز ورود. ورودی. مقدمه. پیشگفتار. سرآغاز. پیش درآمد. وتر. زه.
گیریم ترکی (Girim) ورود. طرز ورود. ورودی. درآمد. سود.
گیرین ترکی (Girin) روزن. سوراخ.
گیزلین ترکی (Gizlin) پنهانی. پوشیده.
گیزم ترکی (Gizəm) راز. سرّ.
گیزیر ترکی (Gizir) پایین رتبه نظامی. نگهبان روستا. یاور. پشتیبان. در قاب بازی مقابل تووخان. مجری فرامین خان. معاون کمیسر. نوعی شعر در ادبیات آذربایجان که در آن از مظاهر و زیباییهای طبیعت سخن به میان میآید و معمولاً ابیات زیادی دارد. کناره گیری. پرهیز. تخم. تخم توتون. سیّاح.
گیزیل ترکی (Gizil) پنهان. پتانسیل.تصور. حس. وصف. نیرو.
گیلدیر ترکی (Gildir) گرد. قلنبه. قطره. هیزم کلفت که که به صورت کوتاه بریده باشند.
گیلگه میش ترکی (Gilgəmiş) دانا. مردی که کارهای بزرگ انجام داده باشد. نام داستانی مشهور از ترکان قدیم و سومریان که در آن شخصی به دنبال زندگی جاودانی میگردد.
گئدر ترکی (Gedər) خرج. هزینه. مصرف. رفتنی. فانی. غرب. باختر. مرکب. سرنوشت. ناسازگار. لجوج.
گئدل ترکی (Gedəl) نوبت. دیوار گلی.
گئدیر ترکی (Gedir) هزینه. منفی. منها.صادرات. جانشین.
گئدیش ترکی (Gediş) روند. جریان امور. مشی. رفتار. طول. طی. طرز رفتن. مصرف. حرکت (در بازی شطرنج).
گئدیل ترکی (Gedil) جوال.
گئدین ترکی (Gedin) نتیجه. بعداً.
گئرچک ترکی (Gerçək) حقیقت. واقع. راستی. درستی. صحت. صحیح. درست. حقیقی. واقعی.
گئنل ترکی (Genəl) عمومی.
گئنیش ترکی (Geniş) وسیع. گشاد. فراخ. باز. گسترده. پهناور. عریض. فراوان.
گئیسی ترکی (Geysi) لباس. پوشاک.
گئیمور ترکی (Geymur) لباس.
گئییم ترکی (Geyim) پوشاک. لباس. لباس رزم. شکل.
گئیین ترکی (Geyin) عقب. بعداً. پشت. رحِم حیوان. زمان.

 

فهرست اسامی دخترانه ترکی را از دست ندهید

توجه داشته باشید این فهرست همواره در حال ویرایش و تکمیل است بنابراین در پایین هر یک از صفحات مربوط به نامها در صورتی که نام پسرانه ترکی مدنظر شما هست که در لیست آورده نشده است لطفا در بخش نظرات آن را بنویسید تا در اسرع وقت نام مورد نظر همراه با معنا و توضیحات آن به لیست اسامی پسرانه ترکی اضافه گردد و ما را در تکمیل کاملترین فهرست نامهای اقوام ایرانی یاری نمایید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا