نامها و معانی

اسم های پسرانه ایرانی که با حرف م شروع می شوند

4.2/5 - (5 امتیاز)
[ type=”blue”]مجموعه ی کامل از نامهای پسرانه فارسی – ایرانی اصیل و زیبا که با حرف م شروع می شود، به ترتیب حروف الفبا همراه معانی آنها در ادامه این مطلب آورده شده است.

اسم های پسرانه ایرانی که با حرف م شروع می شوند
اسم های پسرانه ایرانی که با حرف م شروع می شوند

آشنایی با نام های پرطرفدار

سازمان ثبت احوال کشور که آمار جمعیتی مردم را ثبت و ذخیره می کند. با توجه به تغییر ترکیب نامهای پرطرفدار در هر سال (که یکی از دلایل آن عوامل موقت تغییر نامهای محبوب است) هر سال یک لیست از  نام محبوب (پرطرفدار) دخترانه و پسرانه ارائه می دهد. با توجه به اینکه این آمار نشان دهنده سلیقه اکثریت مردم است، می تواند لیستی از بهترین نامهایی باشد که با اطمینان خاطر بسیاری از نکات لازم جهت انتخاب یک نام خوب در آنها رعایت شده است. ضمنا از سایت ثبت احوال با آدرس https://www.sabteahval.ir می توان تعداد تکرار هر نام را نیز به دست آورد. برای انتخاب اسم موارد زیادی وجود دارد که می تواند راهنمای مفیدی باشد که در مطلب راهنمای جامع انتخاب اسم فرزند این نکات جمع آوری شده است.

طی سالهای اخیر استفاده از اسمهای پسرانه اصیل فارسیبسیار رواج پیدا کرده است. خوشبختانه این تغییر در نگرش مردم تنوع زیادی در انتخاب نام برای نسل های آینده را بوجود آورده است و بسیاری از مردم که تمایل به استفاده از نامهای اصیل ایرانی دارند، پیش از انتخاب نام نیاز به دیدن لیست کاملی از نامهای اصیل ایرانی دارند که معنای آنها نیز آورده شده است دارند. در این مطلب می توانید لیست کاملی از نامهای پسرانه ایرانی که با حرف م شروع می شوند را ببینید.

 

نامهای پیشنهادی نماگرد با حرف م

مازیار – مانا – مانی – ماهان – مهراب – مهراد – مهران – مهرداد – مهرزاد – مهرشاد – مهیاد – ماکان – مبین – متین – مجید – محراب- میثاق – میعاد – ماهور – مهراج – مهدیار

فهرست موضوعی نامها و معانی

[rayfa_table type=”j3″]
اسم های پسرانه اسم های دخترانه
اسم های پسرانه فارسی اسم های دخترانه فارسی
اسم های پسرانه ترکی اسم های دخترانه ترکی
اسم های پسرانه کردی اسم های دخترانه کردی
اسم های پسرانه لری اسم های دخترانه لری
اسم های پسرانه عربی اسم های دخترانه عربی
اسم های پسرانه بلوچی اسم های دخترانه بلوچی
اسم های پسرانه ترکمنی اسم های دخترانه ترکمنی
اسم های پسرانه گیلکی اسم های دخترانه گیلکی
اسم های پسرانه مازنی اسم های دخترانه مازنی
اسم های پسرانه سیستانی اسم های دخترانه سیستانی
اسم های پسرانه یونانی اسم های دخترانه یونانی
اسم های پسرانه عبری اسم های دخترانه عبری
[/rayfa_table]

 

[rayfa_table type=”j2″]

نام های پسرانه فارسی که با حرف م شروع می شوند

ماتیار  مادیار، مرکب از ماد مخفف مادر + یار  یار مادر، کمک کننده به مادر
ماخ از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام سخندانی پیر، مرزبان هری و هم چنین از راویان شاهنامه
مادیس اسم پادشاه سکائیان
ماراسپند کلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، هم چنین در ایران قدیم روز بیست و نهم از هر ماه شمسی را ماراسپند می نامیدند.
ماراسفند  ماراسپند
ماروسپند نام سردار شیرویه پسر خسروپرویز پادشا ساسانی، از شخصیتهای شاهنامه فردوسی نیز می باشد.
مازیار پسر قارون، از سپهبدان مازندران در قرن سوم که علیه خلیفه بغداد شورش کرد.
مانای سرکرده پارسیان در زمان سلطنت دیوکس پادشاه ماد
ماندا علم، دانش، ادارک، شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است که در قرآن از آنان به صائبین نام برده شده است.
ماندا علم، دانش، معرفت، ادارک، شناخت، مندائیان مذهب مردم صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است که در قرآن از آنان به اسم صائبین یاد شده است.
مانی نام بنیانگذار آیین مانوی، پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی
ماه برزین دارای شکوهی چون ماه، شکوهمند چون ماه
ماه بنداد اسم یکی از بزرگان عصر انوشیروان پادشاه ساسانی
ماه فرزین نام پدر به آفرید
ماه گشسپ نام پسر بهرام گور پادشاه ساسانی
ماه مهر مرکب از ماه + مهر (محبت یا خورشید)، نام پدر ماهیار در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
ماهان منسوب به ماه: روشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان، نام پدر سهل از بزرگان مرو بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه
ماهانداد داده ماه، بخشیده ماه، نام یکی از دادوران نامدار در زمان ساسانیان
ماهداد به معنی داده ماه، اسم شخصی که اردشیر پادشاه ساسانی او را به مقام موبدان موبدی برگزید
ماهو نام حاکم سیستان در زمان یزگرد پادشاه ساسانی
ماهو از شخصیتهای شاهنامه، نام مرزبان مرو در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی
ماهونداد نام پدر دستور آذرباد از موبدان
ماهیار دوست و یاور ماه، از شخصیتهای شاهنامه، نام زرگری در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
ماونداد اسم یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
محمد پارسا مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است.
محمد کیا کسی که در عظمت و بزرگی مانند محمد است.
محمدیار محمد (عربی) + یار (فارسی) یار و یاور محمد
مدریک پسر تیز هوش، انسان فهیم، کسی که درک می کند
مدیوماه اسم پسر عموی زرتشت
مرداس مرد آسمانی، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام پدر ضحاک که مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد، نام پادشاهی پرهیزکار و بخشنده از دشت سواران و نیزه گزار
مردافکن آن که مردان را به زمین می زند و شکست می دهد، قوی و زورمند، نام یکی از بزرگان ایران
مردان شه شاه مردان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر شیرین و خسروپرویز پادشاه ساسانی
مرداویج مرد آویز نام سرسلسله امرای زیاری در قرن چهارم و پنجم
مردو از شخصیتهای شاهنامه، نام باغبان خسروپرویز پادشاه ساسانی
مزدا در ادیان ایرانی، خداوند
مزدک از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی خردمند و آورنده آیین مزدکی، خردمند کوچک
مسباد از نامهای دوران هخامنشی
مشکان مشک (سنسکریت) + ان (فارسی) مشک (ماده ای معطر) + ان (نشانه جمع فارسی)، نام ناحیه ای در همدان، نام پدر ابونصر صاحب دیوان رسالت محمد غزنوی و استاد ابوالفضل بیهقی
مشکان مشک (سنسکریت) + ان (فارسی) مشک (ماده ای معطر) + ان (نشانه جمع فارسی)، نام ناحیه ای در همدان، نام پدر ابونصر صاحب دیوان رسالت محمد غزنوی و استاد ابوالفضل بیهقی
مشی نام نخستین مرد در فرهنگ ایران باستان برابر با آدم در اسطوره های سامی
مقیما از شاعران قرن یازدهم
مکابیز مگابیز، نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی
مگابیز  مکابیز، اسم یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی
ملکا پادشاه، اسم مردی مجتهد در مسیحیت
منجیک نام شاعر ایرانی قرن چهارم، منجیک ترمذی اسم زیبای فارسی
مندا علم دانش ادارک شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است که در قرآن از آنان به صائبین نام برده شده است.
مندا علم دانش ادارک شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است که در قرآن از آنان به صائبین نام برده شده است.
مندی از نامهای امروزی زرتشتیان
منشور از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
منوچهر در اوستا آن که از نژاد منوش است
منوش از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر پشنگ و نوه دختری ایرج از پادشاه پیشدادی، نام یکی از ناموران قدیم که امروزه در اوستا اسمی از او نیست.
منوشان از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرمانروایان دلاور ایرانی که از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی بود.
منوشچهر منوچهر
مهان بزرگان
مهباد مرکب از مه (بزرگ) + یاد (بد، پسوند اتصاف)، نام یکی از سرداران هخامنشی
مهبد مهبود، سرور ماه،کناییه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است، از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیرانوشیروان پادشاه ساسانی که به ریختن زهر در غذای او متهم و کشته شد.
مهبود مهبد، سرور ماه، کناییه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است، از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیرانوشیروان پادشاه ساسانی که به ریختن زهر در غذای او متهم و کشته شد.
مهداد داده ماه
مهدیار یار حضرت مهدی
مهراب به معنی دوستدار آب، هم چنین به معنی کسی که فروغ خورشید دارد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه کابل از نوادگان ضحاک در زمان حکومت سام نریمان و پدر رودابه مادر رستم پهلوان شاهنامه
مهراد بخشنده بزرگ
مهراز راز بزرگ
مهراس از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی رومی و نماینده قیصر روم در دربار انوشیروان پادشاه ساسانی
مهراسپند ماراسپند، کلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب، نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
مهرام ماه آرام
مهران مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + ان (پسوند نسبت)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردار ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی
مهران ستاد از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی خردمند و راد و جهاندیده در درگاه انوشیروان پادشاه ساسانی
مهرآزاد مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + آزاد (رها)
مهربد مرکب از مهر (خورشید) + بد (پسوند اتصاف)
مهربرزین از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور پادشاه ساسانی
مهربنداد از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
مهرپویا آن که در راه مهر و محبت قدم برمیدارد
مهرتاش اسم پسر فارسی ترکی: مهر (فارسی) + تاش (ترکی)  همتای مهر
مهرداد داده خورشید، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
مهردار دارنده مهر و محبت
مهرسام پسر خونگرم و مهربان، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.
مهرشاد شادمهر، مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور
مهرماه مرکب از مهر (محبت و دوستی) + ماه، نام پسر ساسان
مهرنرسه نام پسر ورزاک از خاندان ساسانیان
مهرنیا از نسل خورشید، زیبا و درخشان
مهریاد یادگار خورشید، مرکب از مهر و یاد
مهریار دوست و یار خورشید
مهزیار نام پدر علی بن مهزیار که توفیق ملاقات با امام زمان را به دست آورد و مقبره ایشان در شهر اهواز است.
مهست بزرگترین و مهمترین، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی
مهنام دارای نام زیبا
مهند تکه ای از ماه، اندکی از ماه، به فتح میم و ه و سکون نون و دال، اسم پسر خراسانی
مهیاد یاد و خاطره ماه، کسی که زیباییش یاد آور ماه است، دارای چهره ای زیبا چون ماه
مهیار ماهیار، یار ماه
موتا نام یکی از سرداران دیلمی
میر فرهان میر بمعنای بزرگ + فرهان که نام شهری نزدیک همدان است.
میران میر (از عربی) + ان (فارسی)، امیران، نام روستایی در استان آذربایجان شرقی
میرزا
میرو از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران رستم هرمزان پادشاه ساسانی
میرین از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری رومی و داماد قیصر روم
میشا همیشه بهار، همیشه جوان، گیاهی که همیشه سبز است
میشان نام روستایی در استان کهگیلویه
میشه مشی
میکسا کودکی که نشان از بزرگان دارد، در مراجع لاتین این واژه به معنای ماکسیمیوس کوچک آمده است که خود ماکسمیوس یه معنای بزرگترین است.
میلاد صورت دیگری از مهرداد، از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از دلیران ایرانی زمان کیکاووس پادشاه کیانی
میلان نام دو روستا در شهرهای لردگان و تبریز
میهن یار دوست و یار وطن
[/rayfa_table]

 

[ type=”green”]توجه داشته باشید که با کلیک بر روی هر یک از نامها میتوانید معنای آن نام را به طور کامل مشاهده کنید. ضمنا با توجه به اینکه فهرست نامهای ایرانی همواره در دست ویرایش و بهبود است لطفا با راهنمایی های خود و نیز پیشنهاد اسامی جدید که در فهرست نیامده، از بخش نظرات ما را در جهت بهبود هر چه بیشتر لیست راهنمایی کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا