تعبیر خواب

تعبیر خواب کلمات با حرف م | کلماتی ک با حرف م شروع می شوند

4.4/5 - (11 امتیاز)
[ type=”blue”]مجموعه کامل تعبیر خواب کلماتی که با حرف م شروع می شوند. برای آشنایی با تعبیر خواب کلماتی که حروف اول آن‌ها با حرف م مانند (مار، موش، مرده، مورچه، ماهی و …) آغاز می‌گردند تا انتهای این مطلب با مجموعه تعبیر خواب نماگرد همراه باشید.

تعبیر خواب کلمات با حرف م
تعبیر خواب کلمات با حرف م

تعبیر خواب حرف م

در کتاب تعبیر خواب جامع آمده است که برای دست یافتن به تعبیری درست از خواب باید به مراحل زیر توجه نمود:
آن قسمت از خواب باید تعبیر شود که دارای اهمیت است و یا به امری واقعی اشاره دارد و یا برای تنبیه بیننده‌ی خواب ویا مژده ای برای او باشد و یا سودی دنیوی و اخروی در آن باشد. به قسمت‌هایی از خواب که پریشان و نامفهوم‌اند و تعبیر درستی ندارند، نباید توجه نمود.
برای تمام آن چیزهایی از خواب که دارای اهمیت می‌باشند، برای تعبیر آن باید در قرآن، حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله، قیاس و تشبیه، واژه شناسی و معنی اسامی برای آن اصلی پیدا نمود

 

در این مقاله از مجموعه تعبیر خواب نماگرد به تعبیر خواب کلماتی که با حرف م شروع می شوند خواهیم پرداخت. برای مشاهده تعبیر خواب هر یک از کلمات بر روی آن کلمه کلیک کنید تا تعبیر خواب آن کلمه را مشاهده کنید.

[rayfa_table type=”j3″]

 با کلیک بر روی حروف الفبا به تعبیر خواب مدنظر خود دسترسی پیدا کنید.

آ ا ب پ ت ث ج چ
ح خ ذ ر ز ژ س ش
ص ض ط ظ ع غ ف ق
ک گ ل م ن و ه ی

 

ماتیک مجلس رقص مرغزار مصلا موتور
ماجراجویی مچ پا مرکّب مصور موتورسیکلت
مادر مچ دست مرگ مصیبت موج
مادر بزرگ محاسبه مرمر سفید مضاعف مورچه
مادر شوهر محبت مروارید مضراب مورچه خوار
مادر شیری محبره مرهم مضروب مورد
مادیان محراب مریض خانه مطبخ موریانه
مار محصول کشاورزی مریضی مطربی موز
مارپیچ محکمه مزاحم مطهره موزه
مارچوبه محور چرخ مزد معاشرت موسی پیامبر(ع)
مارش مخالف مزدوران معاوضه موسیقی
مارگیر مخترع مزرعه معاون موش
مارمولک مخده مزوره معبد موشک
مازو مخمل مژگان معجزه موم
ماست مُخَنّث مژه معدن مومیایی
ماسک مد مس معشوق مویز
ماسه مَد مسابقه معلّم مه
ماش مداد مسافت معلمی کردن مهاجرت
ماشه مدال مسافر معلول مهارت
ماشین مدح مسافرت از طریق دریا معمار مهتر
ماشین آتش نشانی مدرسه مستاجر مغازله مهر
ماکارونی مدرک مستخدم مغرب مهر
ماکیان مدفوع مستراح مغز مهرنهادن
مالیات مدیر مستی مفصل مهره
ماما مد مسجد مقبره مهمات
مامیزان مذاکره مسح کردن مقل مهمان خانه
مامینا مذکر مسخره کردن مقنعه مهمانی
مانع مذی مسکن مکه مهندس
ماه مراسم نامزدی مسکه مکیدن مؤذّن
ماه عسل مربا مسگر مگس می پخته
ماهی مرتب مسلمان شدن ملافه میخ
ماهی خواره مرجان مسمار ملاقات میخ کوب
ماهیگیر مرد مسواک ملحفه میخانه
مبارزه مرد روحانی مسیح ملخ میخچه
مبتذل مرد مجرد مسیحی ملک میراث
مبتلا شدن مرد یا زن مسن مشاجره ملکه میز
مبرد مرداب مشارکت منادی میز مطالعه
مبل مرداد مشت مناره میش
متحد مردار مشرف شدن منبر میکائیل
مترو مردارسنگ مشرق منت میکده
متورم مردم مشرک منزل میمون
متهم مردن مشعبد باز منشورنامه میوه
مثانه مردود مشعل منطقه میوه فروشی
مثقبه مرده مشغول بودن منظره میهمانی
مثلث مرده شور مشک منقار
مجامعت مرزداری مشک آب منی
مجرای آب مرزنگوش مشکل مو
مجرد مرغ مشمع مواد غذائی
مجسمه مرغ دریائی مشهور مواد قندی
مجلس مرغابی مُصحف موبایل

[/rayfa_table]

بازگشت به صفحه تعبیر خواب آنلاین و جامع

اگه به دنبال تعبیر خواب خود هستید و آن را پیدا نکردید، از ما سوال کنید.
  • نکته مهم: حتما!! تعبیر هر خواب را در صفحه مرتبط با آن سوال کنید.
  • لطفا پیش از پرسیدن سوال، از بخش جستجوی سایت، تعبیر خواب خود را جستجو کنید.
  • اگر تعبیر خواب درخواستی شما در صفحه مربوطه موجود باشد سوال شما پاسخ داده نخواهد شد.
  • حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. نظرات انگلیسی یا فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
  • تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.

‫۵۱ دیدگاه ها

  1. باسلا
    چندباری هست که یه عزیز فوت شدرو خواب میبینم
    ولی تو خوابم ایشون دوتا هستن یعنی انگار دوقولو باشن دوتا هستن ولی باهم تفاوت دارن چون ایشون بر اثر سرطان فوت کردن تو خوابم یکی سالم هست و یکی با چهره ی روزهای بیماری این یعنی چی؟

  2. دفعه ی اولی که ایشون رو به این صورت که دوتا هستن خواب دیدم اصلا بامن صحبت نکردن و فقط من بودم که به ایشون میگفتم چرا نمیری به خواب برادرت و مدام بهش میگفتم که برادرت ناراحته برو به خوابش ولی ایشون اصلا به من اعتنایی نمیکردن انگار که دلخور بودن ولی لبخند داشتن یا بهتره بگم چون بامن صحبت نکردن من احساس میکردن دلخوره
    ولی دفعه ی بعدی که ایشونو مثل قبل که دوتا بودن خواب دیدن بسیار خوش رو بودن و تو خواب من درحال فیلمبرداری ازشون بودم و درحالی که کنار برادرای دیگه ایستاده بودن میخواستم ازشون عکس بگیرم و ایشون با مهربانی و لبخند به من گفتن که من خوش عکس نیستم
    البته ناگفته نمونه توی خواب در حین عکسبرداری و فیلمبرداری از ایشون به این فکر میکردم که عکسای بیشتری بگیرم که فوت کردن یادگاری بمونه

    1. سلام. حسام عزیز لطفا خواب خود را در یکی از صفحات مربوط به خواب خود مطرح نمایید نه در صفحه اصلی تعبیر خواب.

      1. سلام.مادرم چند ساله فوت شده
        خواب دیدم خوابیدم کنار همسرم پشتم بهش بود برگشتم سمتش جاش مادرمو دیدم سمت چپ صورتش یک عالمه مژه (یا آبرو دقیق نمیدونم)ریخته بود رو گونش ک از ترسش بیدار شدم .هزارجور تعبیر شنیدم میشه لطفا تعبیرشو بگید

  3. سلام
    خواب دیدم وارد مسجدی شدم که در حیات مسجد جسدی بدون سر و در کنار حوض آب بود که با سطل آب بروی جسد آب ریختم و پنج نفر وارد مسجد شدنکه یک نفر پدر دوستم که خادم آن مسجد بود همراهشان بود که داشتن نفری رو بلند کرده بودن که مریض بود و وارد مسجد کردن و به منبر بردن برای زیارت کنار منبر لحظه ایستادن که زیارت دادن و آمدن در حیات و من سیدی را دیدم که به من گفت این جسد را آب دادی گفتم آره گفت آخه این تشنه هست و بعدش نه آن پنج نفر که مریض را بالای دست گرفته بودن و نه جسد و نه آن سید را دیدم و دنبالشان رفتم بیرون مسجد که دیگه ندیدمشون و من هم راه خودم را گرفتم و رفتم لطفا جواب این تعبیر را به من برسونید ممنونم

  4. سلام خواب دیدم من وخواهرم به کره ماه رفتیم (انگار که وسط کره ماه بودیم نه روی سطحش) روی زمینش پر از پولک و اکلیل بود و ما پولکها رو جدا میکردیم و پرت میکردیم پایین تا برسه به مردم زمین تا اونایی که کنار ساحل بودن با پولکا یه چیزی بنویسن که ربط به امام‌ زمان داشت و الان در خاطرم نیست.و یه آهنگی که مربوط به امام زمان بود هم در حال پخش شدن بود

  5. با سلام،خوابی که تعریف میکنم رو خودم ندیدم.خالم خواب دید که انگار صحبت خواستگاری برادرش هست و پدرش که فوت کرده خیلی خوشحاله و یه قابلمه بزرگ شربت به رنگ قرمز درست کرده.تعبیرش رو میفرمایید

  6. با سلام
    خواب دیدم پدربزرگم که یکسال پیش فوت کرده اند سینی پر از خرمای درشت به رنگ زرد در دست دارد و در جایی نشسته است بمن میگوید از سینی سفید ابی پیدا کنم و به او بدهم چون احساس میکند بدنش کثیف است و میخواهد برود حمام. یکی از نوه های دیگرش از خرما ها میخواهد بخورد من به او چند دانه میدهم و بعد به همه نوه هایش میدهم و پدربزرگم سینی را که همچنان پر از خرمای شیرین است را بمن میدهد و مرا جای خود مینشاند و میرود. لطف میکنید تعبیر کنید

    1. پردیس عزیز
      دیدن خرما در خواب بسیار نیک است و دلیلی بر افزوده شدن مال و علم شما هست. البته برای رسیدن به ان تلاش و کوشش فراوان لازم دارید که ممکن است آرامش شما را برای مدتی از شما بگیرد، سختی بسیار دارد ولی نهایتا با پاداش فراوان همراه خواهد بود.

  7. سلام من خواب دیدم مادربزرگم که سال۸۹ بر اثر بیماری ریه فوت شدن زنده بودن و برای زیارت رفته بودن مشهد به من گفتن از جوجه هاش مراقبت کنم چون تو روستا زندگی میکرد خیلی روز گدشت و هیچ خبری ازش نشد بعدچند روز جوجه ها رو فراموش کردم رفتم سراغشون دیدم کور شدن اما زنده ان رفتم تو اتاق دیدم بابام و عموم دارن لباس میپوشن و بابام به عموم میگه از جفت من تکون نخور مثل کسایی که تو فوت مادرشون کنار هم وایمیستن بعد من گفتم چی شده گفتن مادربزرگ تصادف کرده بهمون زنگ زدن بریم ببینیم چی شده البته عجیب بود میگفتن تصادف کرده بریم دنبالش اما انگار میخواستن برن مراسم مادرشون بعد عموم مثل زمان مجردیش به من گفت لباسمو اتو میزنی؟

  8. من خواب دیدم با خانواده ام مسافرت میرفتیم من با مادرم میخواستیم بگردیم که معشوقه ام اومد به مامانم گفتم بریم بگردیم که گفت شمابرید بعد عشقم دستمو محکم گرفت قشنگ اون فشاری که میداد رو حس میکردم گرمای دستشو حس میکردم انگار واقعا دستمو گرفت در بیداری بعد باهم تو یه خیابون قشنگ قدم میزدیم همه نگامون میکردن بعدش دیدم رو یه بالاپشتمون یه خونه هستیم که حیاط خونه دیگه ی میشد خونه بصورت پلکانی بود مثل روستای ماسوله
    بعدش ادامه ندادیم دوباره همون راه رو برگشتیم رفتیم سمت دریا یهو ساحل رو دیدم یه نهنگ مرده بود و دوتا ماهی مرده هم اونور تر ساحل مرده بود دریا مواج بود موج های خیلی بلندی داشت که این موج ها وقتی به ساحل میرسید به صورت بارون میشدن من دست عشقمو رها کردم گفتم بیا بریم زیر این موج های که مثل بارون بودن ولی عشقم گفت نه من سرما خوردم خوب نیست برام من به تنهایی رفتم زیر اون بارون وبا خوشحالی شروع به جیغ کشیدن کردم وبه بالا پایین پریدن کردم و عشقم داشت با لبخند نگام میکرد خوشحال بود تا اینکه یه خانوم از موج ها اومد بیرون با دوربین ازم عکس گرفت واز گوشی یه اپ نشونم داد منو به صورت انمیشن در اورده بود نشونم داد چند تارو منم یکیشو انتخاب کردم که که جیغ میزدم با خوشحالی انمیشنمم جوجه بامزه ای بود که پرسیدم که چطوری داشته باشم که یه کارت بهم داد که برم ایسنتاگرام اونجا سیوش کنم با یه بسته اسمارتیس بهم داد منم دلم میخواست اونو یادگاری داشته باشم که خواهرم اومد بامنم عکس گرفته میخواست بخوره اسمارتسممو نذاشتم دنبال عشقم میگشتم که نشونش بدم عکسمو که بیدار شدم میشه تعبیرشو بهم بگید کاملا چی میشه ؟

  9. سلام، ساعت ۵تا ۶، امروز ۲ اردیبهشت خواب عمیق دیدم، با یکسری از دوستان بودم، که در واقعیت نمی شناختم.. اتفاقات بسیاری افتاد و به خوشی تمام شد.. اما یدفعه یکی از دوستان نزدیکم وقتی ماه کامل رو دید، یاده چیزی افتاد و رفت بالای یک پل بلند و می‌خواست خودکشی کند و از آن بالا بپرد.. همه رفتیم به سمتش، بهش گفتم بذار باهات حرف بزنم اما دیگران گفتن تو که باهاش صمیمی نیستی ولی بودم.. و نمیدونم یک میله به سمت من اومد و میله داشت منو پرت می‌کرد از بالای پل به سمت پایین که میله رو گرفتم وبین هوا و زمین، در ارتفاع بلند معلق موندم و بقیه که منو دیدن وحشت کردن، یکی گفت فقط چند دقیقه میتونه تحمل کنه و میوفته، دوستم منصرف شد از خودکشی.. هیشکی کمکم نکرد و یکی فقط گفت ببین میتونه خودتو نجات بدی، و من نتونستم پرت شدم و مردم، بعد اومدم منو از توی آب در آوردن.. همه گریه میکردن و ناراحت بودن.
    تعبیر خوابم چیه‌؟

  10. سلام من خواب دیدم‌روی دیوار حیاطمون ۲موش خیلی بزرگ خاکستری و۲تاروباه بزرگ قهوه ای بودن که دوتا روباه داشتن به سمت من میومدن ودوندوناشون به من نشون داده بودن وطوری بود که انگار میخوان حمله کنن ولی من نترسیدم وخونسرد بودم که ازخواب پریدم

  11. سلام یکی از دوستان خواب دیدند که من و ایشون به شهرشون یا روستاشون رفتیم و خیلی هم محجبه و با چادر هستیم و به یک مسجد میریم که انگار مجلس دعایی چیزی هست بعدش که بیرون میریم یک مرد ۳۰ ساله که ازدواج کرده دنبالمون میفته و دوستم بهم میگه که بدو و ما خیلی نگرانین و بعدش ما میریم خرید و دوستم مثل همیشه با شوهر خالش احوالش میپرسه که شوهر خالش میگه چطوری عروس گلم اونم برمیگرده به من نگاه میکنه و با خنده به شوهر خالش میگه مرسی و منم گاهی شوهر خالش نگاه میکردم گاهی خیابونو و انگار دوتامون مضطرب بودیم بعدش شب بوده ما واستاده بودیم کنار جاده ماشین ها تک و توک رد میشدن محال مون نمیکردن ، یک مردم انگار کشاورز بوده از اون خواستیم واسمون اسنپ بگیره ولی نگرفته تا اینکع یک پراید قرمز وامیسته ودختر خالش و شوهرش جلو نشستن و پسرخالش با برادرش عقب بعد دوستم میره به مرده میگع به اونا بگه اگه جا دارن ما رو هم ببرن ولی قبول نمیکنن دوستم میگه چرا و پسرخالش با حالت مغرور از پشت به ما نگاه میکنع و اینا رو دقیقا بعدش دیگع نمی دونم چی میشه ولی میریم خونه خالش و تو اتاق پیش دختر خالش

  12. سلام یکی از دوستان خواب دیدند که من و ایشون به شهرشون یا روستاشون رفتیم وخیلی هم محجبه و با چادر هستیم و به یک مسجد میریم که انگار مجلس دعایی چیزی هست بعدش که بیرون میریم یک مرد ۳۰ ساله که یک بچه ۴،۵ ساله داره دنبالمون میفته دوستم میگه بهم بدو و خیلی نگرانیم و بعدش میریم خرید و دوستم مثل همیشه با شوهر خالش احوال پرسی میکنه که شوهر خالش میگه چطوری عروس گلم اونم برمیگرده به من نگاه میکنه و با خنده به شوهرخالش میگه مرسی و منم گاهی شوهرخالش نگاه میکردم گاهی اونور خیابونو وانگار دوتامون مضطرب بودیم بعدش شب بوده ما واستاده بودیم کنارجاده ماشین ها تک و توک رد میشدن و محالمون نمی کردن یک مرد که انگار کشاورز بوده بهش میگیم که برامون اسنپ بگیره ولی نمی گیره تا اینکه یک پراید قرمز وامیسته و دخترخاله دوستم و شوهر دختر خالش جلو و پسرخاله دوستم و برادرش عقب ماشینن بعد دوستم به مرد میگه برو بگو به اونا که اگه جا دارن ما رو هم ببرن و اونا قبول نمی کنن و به مرد دوستم میگه چرا ، پسرخالش برمیگرده و باحالت مغرور تو ماشین به ما نگاه میکنه که بعدش نمی دونیم چی شد دقیقا یادش نمیومد ، بعدش میریم خونه خالش و تو اتاق پیش دختر خالش

  13. سلام.درخواب خواهرشوهرم گل خشک شده ای به من دادودردست من گل شاداب شدورشدکردبابرگهای بنفش ومن اونوبه پدرشوهرم که فوت شده ولی درخواب زنده شده بوددادم می خواستم ببینم تعبیرش چیه

  14. سلام و خسته نباشید.ممنون میشم کمکم کنید.
    بنده مرد هستم و معشوقه ای دارم و ایشون پدر و مادرشون فوت کردن.
    در عالم خواب دیدن که من و ایشون تو یک خونه هستیم و یک گوشه خونه هستیم و پدر و مادرشون یک گوشه دیگه خونه.بعدش به من میگه که صدای سُم میشنوه،برو دم در ببین چیه؟وقتی من تو عالم خواب برگشتم بهش بگم چی بوده بهش میگم آدمهایی که سر و صورتشان مثل حیوان بوده و سُم داشتن رو بهشون گفتم جلوی در دیدم.
    ممنون میشم اگه تعبیرش رو میدونید بگید.

  15. با سلام
    سه شنبه شب این هفته خواب دیدم (بیننده خواب خانم)پدر شوهرم که چهار سال از فوت ایشان میگذره در جایی اتاق اتاق مانند و غریب که آدم ها در حال عبور و مرور هستند روی زمین با سر جدا شده در کنارش ولی خونی ریخته نشده دراز کشیده و من که شوکه شده میپرسم چرا اینجور شده ناگهان شوهرم دستمو میگیره و میگه بریم بریم.
    تعبیر خواب چی میتونه باشه؟.

  16. سلام
    من خواب دیدم ک با چندتا دختر نشستم و عشقمم بامون بود
    دخترا میخواستن نظر عشقمو جلب کنن ولی عشقم بهشون اهمیتی نمیداد و داشت با جدیت بام حرف میزد
    صداش خیلی ضعیف بود و خیلی کم بم میرسید ولی اون انگار داشت داد میزد
    منم یجوری رفتار میکردم ک انگار هیچی برام مهم نیست

  17. با سلام من خواب دیدم که سوار دوچرخه هستم وتوی راه از تعدادی سگ و توله هایش ردشدم و به خانه رسیدم و وارد اتاق شدم در اتاق یه تخته وایت برد بود و دراتاق خواهرم و یه خانم دیگه هم بود.و اقایی که بهشون علاقه دارم هم در حال نوشتن یه سری اعداد ومطالب روی تابلو بودن مثل اینکه طلا خریده بودیم و ایشون درحال حساب کردن سود هستن،و به خواهرم فاکتور خرید طلا را دادن ولی به من ندادن مثل اینکه یا به من داده بودن یا اینکه از قبل پیش خودم بوده .همین طور که در حال نوشتن بودن من پشت سرشون دیدم که همه موهاشون سفید بود درحال که جلوی سرشون همه موهاشون مثل واقعیت مشکی بودو ایشون در حال توضیح دادن همه حواسشون به من بود. ممنون از تعبیرتان

  18. سلام من چندسال هست که پدربزرگم فوت کرده و چندوقت پیشخواب دیدم که دریک اسایشگاه بچهای بی سرپرست هستم و نمیدونم چجوراونجابودم ولی شروع خوابم ازاونجابود و پیش مدیر اون اسایشگاه رفتم و بهش گفتم که به من گفتن پدربزرگم اینجاست من میخوام ببینمش اون خانم گفت که .پدربزرگت لابد ناراحته ازتون که اومده پیش ما بهش گفتم خب میخوام ببینمش کجاست الان گفت اگه میخواست باهاتون حرف بزنه که حتما خودشبهتون میگفت که کجاست همون موقع زلزله اومد یهو و من خودمودیدم که دارم به بچهاکمک میکنم امانتونستم پدربزرگموپیداکنم و زمانیکه زلزله تموم شد به دستام نگاه کردم که باندپیچی شده ویه نفرازم پرسید دستات چیشده گفتم زخمه پوسش کنده شده و دوباره سراغ پدربزرگموگرفتم و همون لحظه من ازخواب بیدارشدم

  19. سلام در خواب دیدم شب با یه عده داریم از یه کوچه پایین میریم و من نگاه به آسمون انداختم و دیدم ماه همونطور که داشت پشت کوه می‌رفت و خیلی کمرنگ هم بود به شش ماه تبدیل شد، شش ماه کمرنگ ، و هیچ کس نمی‌دید غیر از من و نامزدم

  20. سلام زن دایی من حدود ۵ ماه فوت کرده و یه پسر ۶ ساله هم داره و پدر زن داییم هم حدود ده روز فوت کرده من تقریبا دو روز بعد فوت پدر زن داییم خواب دیدم میگفتن معجزه شده و زن داییم زنده شده همه خیلی خوشحال بودیم و منم با عجله به خونه مادربزرگم رفتم دیدم زن داییم یه شال خاکستری با چادر مشکی سر کرده و نشسته منم به اتاق رفتم و دیدم پسر داییم لباسای قشنگی پوشیده و خلاصه خیلی قشنگ شده منم پرسیدم کی این طوری درستش کرده گفتن مادرش یعنی زن داییم بعد یهو وارد خونه پدر زن داییم شدم همه گریه زاری میکردن و پدر زن داییم تو کفن بود فقط صورتش پیدا بود که زرد شده بود ممنون میشم تعبیر خوابمو بگین

  21. با سلام و خسته نباشید
    من خواب دیدم که یه درخت نارنگی بود بعد منو دختر خالم چندتا ازش چیدیم خوردیم چندتا دیگه هم چیدم که باخودم ببرم که دیدم بابام امد به بابام گفتم بابا بیا این نارنگیا رو بردار دادم به بابام بعد گفتم بابا چندتا دیگه هم داشت اما بالا بود نتونستم پچینم بیا تو برو پچینشون اونم رفت اونیکیا هم چید ممنون میشم تعبیرشو بگید.

  22. سلام
    هفته پیش پدرم فوت کرد امروز مادرم خواب دیده که پدرم لخت وارد خانه شده
    و من خواب دیدم که زندانی شدم به جرم اینکه پدرم یا برادر کوچکترم پدر بزرگ مادری مو کشته ولی من داوطلب شدم که بجای قاتل برم زندان مدت هشت ماه.

  23. سلام ببخشید من نمیدونستم که دقیقا باید کجا براتون پیام بدم ولی اینقدر استرس دارم که ذهنم هنگ کرده
    من خواب دیدم که مامانم تو خونمون مهمون دعوت کرده و همه مشکی پوشیدن و ذکر میگن و در نهایت مامانم جلوی مهمونا میگه من چون سال اسب به دنیا اومدم باید تو سال اسب بمیرم ولی وقتی خودمون دونایی تنها بودیم بهم گفت که اگر میخوام بمیرم باید تا اخر مرداد ماه این اتفاق بیفته
    تو رو خدا تعبیرش بهم بگید هر جا گشتم پیدا نکردم
    الانم خیلی ذهنم اشفتس و هیچ کار نمیتونم بکنم
    تشکر.

  24. سلام. من مادر در خواب دیده که پسری که بهش علاقه دارم با پدرش اومدن که منو بزنن. پدرش بهش میگه که برو دیگه برو بزنش ولی اون منو میشناسه و میگه که نه صبر کن یه لحظه. دامادشون میگه که این همونه؟ آقا پسر هم میگه آره خودشه. دامادشون رو به من میگه که برو حاضر شو بیا بریم منم یه چادر معمولی سر میکنم و میام که بهم میگه میخدای اینجوری بیای؟ اینجوری که زشته. منم در جواب میگم که آخه چادر دیگه ای ندارم که رو به مادر آقا پسر میگه مادر جان شما چادرتو بده بهش بذار سر کنه که ایشونم چادر رو میدن به من و سر میکنم و باهاشون میرم. در ضمن در واقعیت پدر این آقا پسر فوت شده و منم چادری نیستم. ممنون میشم راهنماییم کنید.

  25. سلام وقت بخیر
    عمو بنده دوماه فوت کردن خواب دیدم همه خانواده با لباس های مشکی به تن از حیاط خانه مادربزرگ وارد منزل میشیم عمو روی مبل نشستن با کت و شلوار مشکی و پیرهن سفید اما با کله ای طاس عمه من هم با صورتی تیره رنگ و با انگار ی حالت نارضایتی و تمسخر خداروشکر میکنه که برادرش رنده شده عمو از خواهرشون میپرسن هر روز میای دیدنم؟ بعد با ناراحتی میگه من از شلوغ کاری خوشم نمیاد زیاد بعد به لحظه با سری مودار پیرهن سرمه ای ی قسمت دیگر مبل نشستن ازشون میپرسن چند روز نیستی میگه۳۷روز در همین حین دست میندازه دور پهلو مامان من میخواد که ادامه دستشو سمت من بیاره از روی مبل بلند میشم
    ممنون میشم تعبیرشو بگید

  26. سلام خواب آقایی که برای مدتی باهاشون صحبت میکردم و دیدم (ایشون الان در شُرُف ازدواج هستن )(حقیقتش من یه اکواریم کوچیک تو خونه دارم)خواب دیدم که با این آقا تماس تصویری گرفتم و یادم نیست اما چند تا سوال ازشون پرسیدم و در نهایت داشتم ماهی های توی آکواریم رو بهشون نشون میدادم که در نهایت تماس قطع شد میشه بگین تعبیر این خواب چیه؟
    یا مثلا چند شب پیش خواب دیدم که باهاشون دارم تلفنی صحبت میکنم و میگم باورم نمیشه که واقعا داری از دواج میکنی گفت من همین الان نامزد کردم و فردا هم دارم عقد میکنم حتی برگه ای که اسم هاشون روش بود و قرار بود عقد کنن رو برا من فرستاد که واقعا منو کشه کرد میشه بگین تعبیر این خواب چیه؟

  27. با سلام – یکی از پسرعموهایی .ه چند سالی است فوت شده است را در یک سالن روی تخت دیدم البته خوش رو و مهربان بنظر می رسید – ازش به شدت ترسیدم خواستم فرار کنم به سمتم آمد یک دمپایی را برای دفاع گرفتم کمی فاصله گرفت احتمال دادم که پیامی برای بازماندگان دارد خواستم از او بپرسم دوباره منصرف شدم فرصت پیدا کردم که درب سالن را باز کنم که بگریزم ولی دیدم از پشت مرا محکم گرفت از خواب پریدم

  28. خواهش میکنم خوابمو تعریف کنید ممنون میشم و دعاگوی شما میشم من شب عاشورا امروز خواب دیدم توی ی خیابون گم شدم دنبال خانوادم میگردم بارون می‌بارید و زمین خیس بود منم لباس سیاه پوشیده بودم با ی کفش سبز پاشنه بلند داشتم میدویدم ک وسط راه کفشمو در میارم و بغلم میگیرم تا خراب نشن به دویدن ادامه میدم آخرش به ی آشنا برخورد میکنم و سوار ماشینش میشم اون منو به خانوادم میرسونه بعد اینکه وارد ی مکانی میشم و خانوادم رو میبینم با چند تا فرد مسیحی و از دین های دیگه روبرو میشم یکی از اون ها ک میخواد ب قلب من دست بزنه بلافاصله میمیره و جنازش رو میبینم که شبیه ی مومیایی وحشتناکه

  29. سلام خسته نباشد🌸
    من خواب دیدم تو یه جوی آب خییلی تمیز که انگار کفش سرامیک آبی شده بود و (طول زیادی داشت) دارم راه میرم که به یه قسمتی ازش میرسم که یه عالمه مار های رنگی( قرمز با راه های زرد، زرد و)‌ توی جوی قرار دارن و انگار بی خطر هستن و من بر عکس اینکه خییییلللییی از مار می ترسم تو خواب خیلی آروم بود و با آرامش داشتم تو آب راه می رفتم و وقتی مار ها رو دیدم با همون آرامشی که داشتم برگشتم و به راه رفتنم ادامه دادم ..!
    ممنون میشم اگر خوابم رو تعبیر کنید ❤️ ممنون

  30. سلام وخسته نباشید
    من دختر مجرد هستم خواب دیدم بالا پشت بوم خونه مون ایستاده بودم و به اسمان نگاه می کردم که دوتا ماه کامل تو اسمان دیدم و یکیشون خیلی بزرگ بود بزرگ تر از حجم ماه طبیعی و به من نزدیک بود وخیلی هم قشنگ بود و من از دیدن اون منظر لذت میبردم تعبیر این خواب چیه لطفا

  31. سلام خواب دیدم که مردم روح از تنم خارج شده یه صفی بود که کسایی مردن منتظرن ک نوبتشون بشه خاک بشن بعد کسایی که دفن میشدن خیلی درد میکشیدن صداشون میومد مسوولی ک برای دفن ایطتاده بود بمن گفت دو ساعت فرصت داری برو منم رفتم ک حلالیت بطلبم طلب مغرفت و دعا کنم ولی کسب منو نمیدید صدامو نمیشنید ناامید شده بودم ی لحظه ناحوداگاه گفتم یا حسبن و تموم هئئتایی ک رفتم لومد جلو ی چشمم از ته دل امام حسینو قسم دادم کمک خواستم وقتی برگشتم همون مسووله بهم نگاه کرد گفت برو حتی نفزای قبل منم خاک کردن ولی ب من گفت برو تعبیرش چیه؟؟

  32. سلام من دیشب خواب دیدم قلبم از حرکت ایستاده و بعد از گذشت یک هفته ب طور حتم میمردم و توی این هفته طاهر پوستم تغییر کرده بود و رنگش ب کبودی و خاکستری میزد و گاهی بدنم بی جس میشد روز اخری ک وقت مردنم بود ب مسجد نزدیک بهشت زهرا رفتم دیدم دستام لاک داره شروع کردم ب خوردنشون تا وقتی مردم دستام تمیز باشه و بعدش شروع کردم ب خوندن اشهد ک یکبار بدون اشهد نمرده باشم که یکهو یک ندایی بهم رسید ک توبه تو پذیرفته شد و همون موقع قلبم شروع کرد ب زدن و از خواب بیدار شدم

  33. سلام .من خواب دیدم پدر بزرگم ک فوت شده یه بغل پر ماره زرد با یع وسری بهم داده
    ممنون میشم تعبیر کنید

    1. سلام من خواب دیدم شخصی فوت شده و دارن وسایلش تقسیم میکنن و تو خوابم انگار شخص فوت شده بابا بزرگم هست و یه بغل مهره زرد بهم داده با یه روسری و انگار سهم من از همه بیشتره
      و میخوان ازم بگیرن نمیتونن

  34. سلام خسته نباشید. خواب دیدم پدرم که فوت کرده اومده پیشمون و گفت ک دیگه نمیره و با خودش لباس های زیادی برای من و مادرم اورده بود که مادرم برای پرو لباس ها گاها خیلیاشون رو روی هم میپوشید و من بین اون لباس ها سه تا پیرن سفید بود برداشتم و یه بلوز مشکی بود که موقع پوشیدن گفتم این همونه ک میخوام و بعد با بردارم رفتن نون گرفتن و اومدن و مشعول دیدن فیلم شدن پدرم خوب بود و خوشحال همینطور مادر و برادرم ولی من یه مقدار تو خودم بودم .و چند شبه پیش هم خواب دیدم پدرم با کت و شلوار و حال خوب اومد خونه و من با کلی شوق و گریه بغلش کردم و گریه کردم

  35. زن عموم ۱۵ روزه فوت کرده توی خواب یکی از فامیل اومده گفته به شوهرم بگید پارچه سبز برام بیاره چند بار اسرار کرده

  36. باسلام
    من حدود یکسالی به یک دختری در محل کارمون علاقه مند شدم
    ی شب خواب دیدم که تو همون محل کارمون داره لباس عروس میپوسه ولی چهره ناراحتی رو داره و من فقط توری عروسی رو دیدم و بعدش از خواب پریدم
    ممنون

  37. سلام من خواب دیدم که یکی از فامیل مرده ولی توی قبرستان خاکش نمیکنن میبرن یه جایی که خیلی درخت سبز هست وداخل مراسم یک لحظه دیدمش که می‌خندید و همه افرادی که اونجا بودن هم میخندیدن و فقط من گریه میکردم

  38. شما می توانید هر روز از ساعت ۹ تا ۲۴ از پشتیبان آنلاین استفاده کنید
    در باقی ساعات می توانید خواب خود را در صفحه خواب های شما قرار دهید تا برای شما تعبیر کنیم.

    ارتباط با ما
    ساماندهی
    logo-samandehi
    چگونه می‌توانیم با tabirak به شما کمک کنیم؟
    سلام
    دیشب تو خواب همش خاله خدا بیامرزمو می‌دیدم با بچه هاش درصورتی که ۲۰ سال پیش فوت کرده و مادر من سه ماه نشده که به رحمت خدا رفته اما همش توی خواب بهش میگفتم مادر من که رفته خدا شمارو واسه ما نگه داره
    بعد همش تو یه جایی بودم مثل زیارتگاه یا نمیدونم یه جایی که تاحالا اصلا ندیده بودم
    بعد باز یهو دیدم رفتم خونه خالم اما اون خونش جدید بود من بودم خالم بود و یه خانم دیگه که نمی‌شناختم خالم گفت بیا برات کوفته ریزه درست کنم
    اما رفتم دیدم داره نون و پنیر میخوره گفتم پس چیشد گفت بیا نون و پنیر بخور واسه شام درست میکنم
    منو اون خانم که نمی‌شناختم می‌خوردیم و میخندیدیم
    یهو از خواب پریدم دیدم ۴٫۳۰ صبح هست

  39. با سلام من دیشب خواب دیدم با یکی از دوستان قدیمی که بیس از ۱۰ سال است ارتباط ندارم در یک ماشین در حال حرکت هستیم ایشان رانندگی میکرد و من و همسرم در صتدلی عقب نشسته بودیم خواب از زمانی نمایان شد که ایشان از کنار یک پرتگاه به سمت یک تپه بالا رفت اما ناگهان ماشین متوقف شد و متوجه شدم دوستم دنده عقب گرفته و سپس با سرعتی ناباورانه به عقب بر میگشت یک ریسک بسیار وحشتناک من که از شیشه بیرونو نگاه میکردم آنقدر میترسیدم و فریاد میکشیدم که نزدیک بود از هوش بروم اما همسرم نگران نبود و نشسته بود و دوستم هم اهمیت نمیداد ولی من به حالت گریه رسبده بودم تا اینکه بالاخره پس از کلی وحشت در جاده مارپیچ که دیگران هم داشتند مارو تماشا میکردند متوقف شد و من از ماشین پیاده شدم اما مثل یه شخص بد حال و خمیده ناگهان برادر بزرگم را دیدم که در لب رودخانه ای بزرگ ایستاده که ناگهان موبایلش افتاد داخل آب و بنده داخل شده و درش آوردم آب بسیار روان و زلال بود.با تشکر

  40. سلام من خواب دیدم با کل خانواده مادریم دعوا میکنم گریه میکنم با دادو بیداد خالمو هول میدادم که برگشت گفت تو تا یک سال الی یک سالو نیم میمیری …تعبیرش مرگه؟

  41. سلام وقت بخیر
    خواب دیدم که پیش مامانم خوابیده بودم و همه جا تتریک بود آخرای شب بود داشتم با گوشیم کار میکردم و تو گوشی ی سری چیزای عجیب و غریب و نگاه میکردم و بعد یهو ی صدایی دقیقا کپی مامانم هی نزدیک و نزدیک تر میشد و من از ترس تکون نمیخوردم و وقتی نگا مامانم کردم دیدم دو تا دستش و از ترس گزاشته رو چشماش و منم تا خواستم این کار و تقلید کنم یهو صدا بهم خیلییی نزدیک شد و با همون حالت که تو دستم گوشی بود تکون نخوردم و ی دفعه که بیدار شدم دیدم همون شکلی که تو خواب بودم بیدار شدم البته بدون گوشی و اون شب هم کنار مامانم خوابیده بودم تنها فرقش این بود که تو خواب شب تاریک بود اما بیدار که شدم دم دم صبح بود تقریبا نزدیک ساعت ۵ و ۶ و بعد از اینکه بیدار شدم از خواب و دوباره خواب رفتم انگار ادامه خواب و دیدم و مامانم در تلاش بود من و از بین ببره و خیلیا که نمیشناختمشون سعی کردن نجاتم بدن و کلا ی سری اتفاقات خیلی عجیب.
    من مامانمو خیلی دوست دارم و دیدن همچین خوابی واقعا نگرانم کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا